گنجور

شمارهٔ ۴۱

شبی دراز، می سرخ من گرفته به چنگ
میی بسان عقیق و گداخته چون زنگ
به دست راست شراب و به دست چپ زلفین
همی‌خوریم و همی بوسه می‌دهیم به دنگ
نبیذ و بوسه تو دانی همی چه نیک بود
یکی نبیذ و دو صد بوسه و شراب زرنگ
گهی بتازد برمن، گهی بدو تازم
به ساعتی در، گه آشتی و گاهی جنگ
به گاه مستی چونان شود دو چشم بتم
که نرگسینی غرقه شود به خون پلنگ

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شبی دراز، می سرخ من گرفته به چنگ
میی بسان عقیق و گداخته چون زنگ
هوش مصنوعی: شب طولانی است و من در دستانم یک لیوان شراب قرمز دارم. این شراب مانند سنگ عقیق زیبا و در حال جوش و گداخته مثل زنگ است.
به دست راست شراب و به دست چپ زلفین
همی‌خوریم و همی بوسه می‌دهیم به دنگ
هوش مصنوعی: با یک دست شراب می‌نوشیم و با دست دیگر به زلف‌های یار می‌زنیم و به شادی و لذت بوسه می‌دهیم.
نبیذ و بوسه تو دانی همی چه نیک بود
یکی نبیذ و دو صد بوسه و شراب زرنگ
هوش مصنوعی: نوشیدنی و بوسه، تو می‌دانی که چقدر خوب است. یکی نوشیدنی و دو صد بوسه، همراه با شراب زعفرانی.
گهی بتازد برمن، گهی بدو تازم
به ساعتی در، گه آشتی و گاهی جنگ
هوش مصنوعی: گاهی او به من حمله می‌کند و گاهی من به او حمله می‌کنم. در یک لحظه با هم آرام هستیم و در لحظه دیگر درگیر جنگ و دعوا هستیم.
به گاه مستی چونان شود دو چشم بتم
که نرگسینی غرقه شود به خون پلنگ
هوش مصنوعی: در زمان خمار و مستی، چشمان من مانند چشمان کسی می‌شود که نرگس‌هایی زیبا، دچار شدت احساس و اضطراب شده و به رنگ خون تبدیل می‌شود.