گنجور

شمارهٔ ۳

چو از زلف شب باز شد تاب‌ها
فرو مرد قندیل محراب‌ها
سپیده‌دم، از بیم سرمای سخت
بپوشید بر کوه سنجاب‌ها
به میخوارگان ساقی آواز داد
فکنده به زلف اندرون تاب‌ها
به بانگ نخستین از آن خواب خوش
بجستیم چون گو ز طبطاب‌ها
عصیر جوانه هنوز از قدح
همی‌زد به تعجیل پرتاب‌ها
از آواز ما خفته همسایگان
بی‌آرام گشتند در خواب‌ها
برافتاد بر طرف دیوار و بام
ز بگمازها نور مهتاب‌ها
منجم به بام آمد از نور می
گرفت ارتفاع سطرلاب‌ها
ابر زیر و بم شعر اعشی قیس
همی‌زد زننده به مضراب‌ها
و کاس شربت علی لذة
و اخری تداویت منها بْها
لکی یعلم الناس انی امرو
اخذت المعیشة من بابها

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1391/05/19 03:08
مهدی

ظاهراً معنی دو بیت آخر چنین است:
«جامی از شراب بهر لذت نوشیدم و با جام دیگری از آن، [خماریِ] آن را درمان کردم. تا بدانند که من مردی هستم که زندگی را از راه درست آن رفته‌ام»

1392/02/30 22:04
مسعود نیکپور

شفیعی کدکنی بااستقبال ازاین شعر منوچهری شعری باعنوان سنجابهاسروده اشت. سحرگه که رنگین شدند آبها برافتاد برچهرشان تابها/شدازبادبیداردل سبزه زار همه مخملی سربه سر خوابها/نمودند دربرکه طرح افق چوتصویرهادردل قابها....والی آخر.

1392/02/04 18:05

گویا علامه طباطبایی نیز شعر معروف خود را، به مطلع «همی گویم و گفته‌ام بارها / بود کیش من مهر دلدارها»، به اقتفای همین شعر سروده‌اند.

1392/02/05 13:05

بدین‌وسیله می‌خوام نظر قبلیم رو اصلاح کنم: شعر علامه طباطبایی به اقتفای این شعر منوچهری نیست. بر همون وزن هست و از لحاظ قافیه هم ممکنه تأثیر پذیرفته باشه، ولی هم‌قافیه نیست. قافیه شعر منوچهری «ـ اب» و قافیه شعر علامه «ـ ار» هست.