گنجور

شمارهٔ ۲۳ - در وصف نوروز و مدح خواجه احمدبن عبدالصمد وزیر

نوروز روز خرمی بیعدد بود
روز طواف ساقی خورشید خد بود
مجلس به باغ باید بردن، که باغ را
مفرش کنون ز گوهر و مسند زند بود
آن برگهای شاسپرم بین و شاخ او
چون صدهزار همزه که بر طرف مد بود
نرگس بسان حلقهٔ زنجیر زر نگر
کاندر میان حلقهٔ زرین وتد بود
اندر میان لاله، دلی هست عنبرین
دل عنبرین بود، چو عقیقین جسد بود
آن خاک هست والد و گل باشدش ولد
بس رشد والدی که لطیفش ولد بود
ابر گهرفشان را هر روز بیست بار
خندیدن و گریستن و جزر و مد بود
خورشید چون نبرده حبیبی که باحبیب
گاهیش وصل و صلح و گهی جنگ و صد بود
چشم خجسته را مژه زرد و میان سیاه
پرده زبرجدین و عقیقین رمد بود
سنبل بسان زلفی با پیچ و با عقد
زلف آن نکو بود که به پیچ و عقد بود
بادام چون شیانی بارد به روز باد
چون دست راد احمد عبدالصمد بود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نوروز روز خرمی بیعدد بود
روز طواف ساقی خورشید خد بود
هوش مصنوعی: نوروز، روزی شاد و خوشی است که به تعداد بی‌شماری جشن گرفته می‌شود، روزی که در آن به دور ساقی خورشید، به عنوان مربی و منبع زندگی، می‌چرخیم.
مجلس به باغ باید بردن، که باغ را
مفرش کنون ز گوهر و مسند زند بود
هوش مصنوعی: باید به باغ برویم و آنجا را تزئین کنیم، چرا که این مکان اکنون با زیبایی و امکانات خاصی آماده پذیرایی است.
آن برگهای شاسپرم بین و شاخ او
چون صدهزار همزه که بر طرف مد بود
هوش مصنوعی: به آن برگ‌های شاسپرم نگاه کن و شاخه‌اش را ببین که مانند صد هزار همزه بر کنار مد قرار دارد.
نرگس بسان حلقهٔ زنجیر زر نگر
کاندر میان حلقهٔ زرین وتد بود
هوش مصنوعی: نرگس مانند حلقه‌ای از طلاست، که در مرکز آن، یک میخ یا تیر قرار دارد.
اندر میان لاله، دلی هست عنبرین
دل عنبرین بود، چو عقیقین جسد بود
هوش مصنوعی: در میان لاله‌ها، دلی وجود دارد که همچون عنبر دل‌نشین است. همان‌گونه که عقیق جسمی بی‌جان دارد.
آن خاک هست والد و گل باشدش ولد
بس رشد والدی که لطیفش ولد بود
هوش مصنوعی: این خاک منبع زندگی و پرورش‌دهنده‌ی گل‌هاست؛ بنابراین، خاک به عنوان والد و گل به عنوان فرزند شناخته می‌شود. یعنی هرچه که از این خاک به‌وجود می‌آید، نشانه‌ای از لطافت و زیبایی است که به وجود می‌آید.
ابر گهرفشان را هر روز بیست بار
خندیدن و گریستن و جزر و مد بود
هوش مصنوعی: ابرها که در آسمان در حرکت‌اند، هر روز چندین بار تغییر حال می‌دهند؛ گاهی لطیف و شادی‌آور به نظر می‌آیند و گاهی غمگین و باران‌زا، همچنین به بالا و پایین می‌روند.
خورشید چون نبرده حبیبی که باحبیب
گاهیش وصل و صلح و گهی جنگ و صد بود
هوش مصنوعی: خورشید وقتی که محبوبی در کنار خود ندارد، به یک باره در صلح و آرامش و گاهی هم در جنگ و ناآرامی قرار می‌گیرد.
چشم خجسته را مژه زرد و میان سیاه
پرده زبرجدین و عقیقین رمد بود
هوش مصنوعی: چشم زیبا و خوش‌شانس را مژه‌های زرد تزیین کرده و در میان آن، یک پرده سیاه جواهرگونه از سنگ‌های قیمتی مانند زبرجد و عقیق وجود دارد.
سنبل بسان زلفی با پیچ و با عقد
زلف آن نکو بود که به پیچ و عقد بود
هوش مصنوعی: سنبل به زیبایی زلفی است که با پیچ و تاب خود جذابیت خاصی دارد. این زیبایی بخاطر پیچ و تابش است که آن را چنان دلنشین کرده است.
بادام چون شیانی بارد به روز باد
چون دست راد احمد عبدالصمد بود
هوش مصنوعی: بادام مانند زینتی زیبا در روزی باد و نسیم می‌وزد، همچون دست‌های مهربان احمد عبدالصمد به نظر می‌رسد.