گنجور

شمارهٔ ۲۲ - در مدح سلطان مسعود غزنوی

دلم ای دوست تو دانی که هوای توکند
لب من خدمت خاک کف پای تو کند
تا زیم، جهد کنم من که هوای تو کنم
بخورد بر ز تو آنکس که هوای تو کند
شیفته کرد مرا عشق و ولای تو چنین
شایدم هر چه به من عشق و ولای تو کند
نکنم با تو جفا، ور تو جفا قصد کنی
نگذارم که کسی قصد جفای تو کند
تن من جمله پس دل رود و دل پس تو
تن هوای دل و دل جمله هوای تو کند
زهره شاگردی آن شانه و زلف تو کند
مشتری بندگی بند قبای تو کند
رایگان مشکفروشی نکند هیچ کسی
ور کند هیچ کسی، زلف دوتای تو کند
بابلی کرد نتاند به دل مرده دلان
آن که آن زلف خم غالیه سای تو کند
چه دعا کردی جانا، که چنین خوب شدی
تا چو تو، چاکر تو نیز دعای تو کند
از لطیفی که تویی ای بت و از شیرینی
ملک مشرق بیمست که رای تو کند
میرمسعود که هرچ آن تو ازو یاد کنی
طالع سعد، همه سعد عطای تو کند
به همه کار تویی راهنمای تن خویش
خسروی تو دل تو راهنمای تو کند
با شرف ملکت را سیرت خوب تو کند
با بها دولت را فر و بهای تو کند
به یکی زخم شکسته سر هفتاد سوار
گرز هشتاد من قلعه گشای تو کند
جگر بیست مبارز ستدن روز مصاف
نیزهٔ بیست رش دستگرای تو کند
کاروان ظفر و قافلهٔ فتح و مراد
کاروانگاه به صحرای رجای تو کند
نرود هیچ خطا بر دل و اندیشه تو
کز خطا دور ترا ذهن و ذکای تو کند
آن خدایی که کند حکم قضای بد و نیک
جز به نیکی نکند، هر چه قضای تو کند
سنگ باران عنا بارد بر فرق کسی
که دل او نیت و قصد عنای تو کند
ملک روم به مصر آمد و خواهد که کنون
خدمت وشغل غلامان سرای تو کند
این جهان کرد برای تو خداوند جهان
وان جهان، من به یقینم که برای تو کند
همه عدلست و همه حکمت و انصاف تمام
هر چه از فضل و کرم، با تو خدای تو کند
بیش ازین نیز به جای تو لطف خواهد کرد
از لطف آنچه کند با تو سزای تو کند
نعمت عاجل و آجل به تو داد از ملکان
زانکه ضایع نشود، هر چه به جای تو کند
نتواند که جزای تو کند خلق به خیر
ملک العرش تواند که جزای تو کند
من رهی، تا بزیم، مدح و ثنای تو کنم
شرف آن را بفزاید که ثنای تو کند
شادمانه بزی ای میر، که گردنده فلک
این جهان زیر نگین خلفای تو کند
ملک العرش، چوبرخیزی هر روز، ثنای
همه برجان و تن و عمر و بقای تو کند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم ای دوست تو دانی که هوای توکند
لب من خدمت خاک کف پای تو کند
هوش مصنوعی: دل من به شدت برای تو longing می‌کند و لب‌هایم هم می‌خواهند فقط به احترام تو و خاک پای تو خدمت کنند.
تا زیم، جهد کنم من که هوای تو کنم
بخورد بر ز تو آنکس که هوای تو کند
هوش مصنوعی: من تلاش می‌کنم که نزد تو بیایم و به عشق تو بپردازم، حتی اگر کسی دیگر نیز به فکر تو باشد.
شیفته کرد مرا عشق و ولای تو چنین
شایدم هر چه به من عشق و ولای تو کند
هوش مصنوعی: عشق و محبت تو مرا به شدت تحت تاثیر قرار داده است و شاید هر چیزی که به من محبت و عشقی از طرف تو بدهد، همین احساس را در من ایجاد کند.
نکنم با تو جفا، ور تو جفا قصد کنی
نگذارم که کسی قصد جفای تو کند
هوش مصنوعی: من با تو بدی نخواهم کرد، حتی اگر تو قصدِ بدی داشته باشی، نمی‌گذارم کسی هم به تو آسیب بزند.
تن من جمله پس دل رود و دل پس تو
تن هوای دل و دل جمله هوای تو کند
هوش مصنوعی: بدن من به زودی از تو جدا می‌شود و دل من هم از تو غافل نخواهد بود. در واقع، دل من همیشه در پی توست و همواره به فکر توست.
زهره شاگردی آن شانه و زلف تو کند
مشتری بندگی بند قبای تو کند
هوش مصنوعی: زیبا هستی که گیسوانت مانند زلف و شانه‌ای دلربا، محبت و عشق را در دل‌ها برمی‌انگیزد و افرادی را که به تو نزدیک می‌شوند، شیفته و بنده‌وار در خدمت تو قرار می‌دهد.
رایگان مشکفروشی نکند هیچ کسی
ور کند هیچ کسی، زلف دوتای تو کند
هوش مصنوعی: هیچ‌کس بدون دلیل و به‌صورت رایگان، عطری نمی‌فروشد. اگر کسی هم این کار را کند، فقط به خاطر زیبایی و جذابیت زلف‌های توست.
بابلی کرد نتاند به دل مرده دلان
آن که آن زلف خم غالیه سای تو کند
هوش مصنوعی: آن که زلف‌های خمیده‌ات را بوسه زند، نمی‌تواند به دل مردگان عشق ببخشد، حتی اگر از بابل باشد.
چه دعا کردی جانا، که چنین خوب شدی
تا چو تو، چاکر تو نیز دعای تو کند
هوش مصنوعی: چه دعایی کردی ای محبوب، که این‌قدر زیبا شده‌ای؟ تا جایی که حتی من هم، که خدمتگزار توام، برای تو دعا می‌کنم.
از لطیفی که تویی ای بت و از شیرینی
ملک مشرق بیمست که رای تو کند
هوش مصنوعی: ای معشوق زیبا، از لطافت و شیرینی وجود تو در مشرق زمین، بیم آن دارم که سرنوشت مرا تحت تاثیر قرار دهد.
میرمسعود که هرچ آن تو ازو یاد کنی
طالع سعد، همه سعد عطای تو کند
هوش مصنوعی: میرمسعود گفته است که هرگاه به یاد تو بیفتم، خوشبختی و سعادت به سوی تو خواهد آمد و همه نیکی‌ها تقدیم تو خواهد شد.
به همه کار تویی راهنمای تن خویش
خسروی تو دل تو راهنمای تو کند
هوش مصنوعی: تو در تمام کارهایت، راهنمای خودت هستی و دل تو به تو راهنمایی می‌کند.
با شرف ملکت را سیرت خوب تو کند
با بها دولت را فر و بهای تو کند
هوش مصنوعی: وقتی شخصیت و سیرت نیکوی تو، موجب شرافت و عزت ملک می‌شود، به علاوه، موقعیت و رونق دولت به خاطر ارزشی که تو داری، افزایش می‌یابد.
به یکی زخم شکسته سر هفتاد سوار
گرز هشتاد من قلعه گشای تو کند
هوش مصنوعی: اگر یک زخم شکسته به یک نفر (که به نوعی به قدرت یا آسیب‌پذیری اشاره دارد) وارد شود، او می‌تواند به اندازه هفتاد سوار با تیر و کمان مقابله کند و با قدرتی مشابه هشتاد گرز (سلاح سنگین) قلعه‌ای را فتح کند. از این جمله می‌توان نتیجه گرفت که حتی یک آسیب‌دیده می‌تواند توانایی‌های فوق‌العاده‌ای از خود نشان دهد.
جگر بیست مبارز ستدن روز مصاف
نیزهٔ بیست رش دستگرای تو کند
هوش مصنوعی: دل بیست مبارز را در میدان نبرد با نیزه‌ات به چنگ می‌آوری.
کاروان ظفر و قافلهٔ فتح و مراد
کاروانگاه به صحرای رجای تو کند
هوش مصنوعی: کاروان پیروزی و گروهی که به دنبال موفقیت و خواسته‌هایشان هستند، در بیابان امید تو توقف می‌کند.
نرود هیچ خطا بر دل و اندیشه تو
کز خطا دور ترا ذهن و ذکای تو کند
هوش مصنوعی: هیچ خطایی نباید به دل و فکر تو راه پیدا کند، زیرا که ذهن و هوش تو را از اشتباهات دور می‌سازد.
آن خدایی که کند حکم قضای بد و نیک
جز به نیکی نکند، هر چه قضای تو کند
هوش مصنوعی: خدای بزرگ که همیشه به نیکی حکم می‌کند و فقط کارهای خوب انجام می‌دهد، هر نتیجه‌ای که برای تو رقم بزند، باز هم از روی نیکی است.
سنگ باران عنا بارد بر فرق کسی
که دل او نیت و قصد عنای تو کند
هوش مصنوعی: سنگ‌باران عنا بر سر کسی که دلش به یاد و قصد لطف و محبت تو مشغول است، نازل می‌شود.
ملک روم به مصر آمد و خواهد که کنون
خدمت وشغل غلامان سرای تو کند
هوش مصنوعی: پادشاه روم به مصر آمده و می‌خواهد اکنون خدمتگزار و کارگر خانه‌ات باشد.
این جهان کرد برای تو خداوند جهان
وان جهان، من به یقینم که برای تو کند
هوش مصنوعی: این دنیا را خدا برای تو خلق کرده و از آن طرف هم می‌دانم که آن دنیا نیز به خاطر تو خواهد بود.
همه عدلست و همه حکمت و انصاف تمام
هر چه از فضل و کرم، با تو خدای تو کند
هوش مصنوعی: همه چیز در دنیا به عدالت و حکمت و انصاف وابسته است. هر چیزی که از لطف و بخشش به تو می‌رسد، از طرف خداوند تو می‌آید.
بیش ازین نیز به جای تو لطف خواهد کرد
از لطف آنچه کند با تو سزای تو کند
هوش مصنوعی: هر چه از لطف و محبت به تو می‌شود، بیشتر از این هم خواهد شد و این به خاطر لیاقت و شایستگی خود توست.
نعمت عاجل و آجل به تو داد از ملکان
زانکه ضایع نشود، هر چه به جای تو کند
هوش مصنوعی: خداوند نعمت‌های فوری و دیرپایی را به تو عطا کرده است تا هدر نروند و هر کاری که به جای تو انجام دهد، ارزشمند باشد.
نتواند که جزای تو کند خلق به خیر
ملک العرش تواند که جزای تو کند
هوش مصنوعی: جزای تو را هیچ‌کس نمی‌تواند بدهد، حتی اگر همه‌ی موجودات در زمین و آسمان جمع شوند. تنها خداوند قادر است که در برابر خوبی‌های تو پاداشی شایسته بدهد.
من رهی، تا بزیم، مدح و ثنای تو کنم
شرف آن را بفزاید که ثنای تو کند
هوش مصنوعی: من در راهی هستم تا تو را ستایش کنم و مقام و ارزش این ستایش را بالا می‌برم، زیرا تو سزاوار این ستایش هستی.
شادمانه بزی ای میر، که گردنده فلک
این جهان زیر نگین خلفای تو کند
هوش مصنوعی: ای فرمانروای بزرگ، با شادی زندگی کن، زیرا گردش روزگار این دنیا را زیر سلطه و قدرت تو قرار خواهد داد.
ملک العرش، چوبرخیزی هر روز، ثنای
همه برجان و تن و عمر و بقای تو کند
هوش مصنوعی: زیر سایه‌ی پروردگار، هر روز که برخیزی، تمام موجودات به ستایش جان و تن و زندگی تو مشغول می‌شوند.

حاشیه ها

1395/12/25 20:02
علی عباسی

کاروان ظفر و قافله فتح و مراد
کاروانگاه به صحرا ی رجای توکند
بیت زیبا با ایماژهای فشرده و زیبا که یاددارم اول بار درکتاب صورخیال دکتر شفیعی کدکنی باین بیت زیبا برخوردم