گنجور

شمارهٔ ۱۷ - در مدح ابوحرب بختیار

ساقی بیا که امشب ساقی به کار باشد
زان ده مرا که رنگش چون جلنار باشد
می ده چهار ساغر، تا خوشگوار باشد
زیرا که طبع مردم را بر چهار باشد
همطبع را نبیدش فرزانه‌وار باشد
تا نه خروش باشد، تا نه خمار باشد
نی نی دروغ گفتم، این چه شمار باشد
باری نبید خوردن کم از هزار باشد؟
باده خوریم روشن، تا روزگار باشد
خاصه که باده خوردن با بختیار باشد
خاصه که روز دولت مسعود یار باشد
خاصه که ماهرویی، اندر کنار باشد
میراجل که کارش با کارزار باشد
یا در میان مجلس، یا در شکار باشد
تا این جهان به جایست، او را وقار باشد
او با سرور باشد، او با یسار باشد
لشکرگذار باشد دشمن شکار باشد
دیناربخش باشد، دیناربار باشد
هم حقشناس باشد، هم حقگزار باشد
هم در بدی و نیکی، اسپاسدار باشد
در کارهای عقبی با کردگار باشد
در کارهای دنیی با اعتبار باشد
شکرش عزیز باشد، دینارخوار باشد
از فخر فخر باشد، از عارعار باشد
جشن سده امیرا! رسم کبار باشد
این آین گیومرث و اسفندیار باشد
زان برفروز کامشب اندر حصار باشد
او را حصار میرا، مرخ و عفار باشد
آن آتشی که گویی نخلی ببار باشد
اصلش ز نور باشد، فرعش ز نار باشد
چون بنگری به طولش سرو و چنار باشد
گر سرو را ز گوهر بر سر شعار باشد
چون بنگری به عرضش، از کوهسار باشد
ور کوه را ز عنبر در سر خمار باشد
سرو از عقیق باشد، کوه از عقار باشد
این مستعیر باشد، آن مستعار باشد
با احمرار باشد، با اصفرار باشد
نه احمرار باشد، نه اصفرار باشد
هم با شعاع باشد، هم با شرار باشد
زینش لباس باشد، زانش دثار باشد
چون لاله‌زار باشد، چون مرغزار باشد
نه لاله‌زار باشد، نه مرغزار باشد
چمیدن فرازش مانند مار باشد
رخشیدن شعاعش گویی نضار باشد
میرجلیل برخور، تا روزگار باشد
با قند لب نگاری، کز قندهار باشد
خورشید روی باشد، عنبر عذار باشد
از پای تا به فرقش رنگ و نگار باشد
برلحن چنگ و سازی کش زیرزار باشد
زیرش درست باشد، بم استوار باشد
دستانهای چنگش سبزهٔ‌بهار باشد
نوروز کیقبادی و آزادوار باشد
تا گوش خوبرویان با گوشوار باشد
تا جنگ و تا تعصب با ذوالفقار باشد
تا کان و چشمه باشد، تا کوهسار باشد
تا بوستان و سبزی، تا کامگار باشد
تا بیقرار گردون اندر مدار باشد
وندر مدار گردون کس را قرار باشد
تا سعد و نحس باشد، با اختیار باشد
چونانکه اختیارش بی‌اضطرار باشد
ذلش نهفته باشد، عز آشکار باشد
واندر پناه ایزد، در زینهار باشد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی بیا که امشب ساقی به کار باشد
زان ده مرا که رنگش چون جلنار باشد
هوش مصنوعی: ای ساقی، بیایید که امشب وقت نوشیدن است. از آن دهی به من بده که رنگش مانند میوه‌ی انار باشد.
می ده چهار ساغر، تا خوشگوار باشد
زیرا که طبع مردم را بر چهار باشد
هوش مصنوعی: می‌نوشند چهار جام، تا حال خوب و خوشی به دست آید، زیرا که طبیعت انسان به چهار چیز وابسته است.
همطبع را نبیدش فرزانه‌وار باشد
تا نه خروش باشد، تا نه خمار باشد
هوش مصنوعی: دوستان باید فرزانه و عاقل باشند تا نه صدای درگیری و نزاعی بلند شود و نه حالتی غمگین و افسرده حاکم گردد.
نی نی دروغ گفتم، این چه شمار باشد
باری نبید خوردن کم از هزار باشد؟
هوش مصنوعی: در این بیت، گوینده به این اشاره می‌کند که اگر بخواهد راست بگوید، دیگر هیچ دلیلی برای کم گفتن از حقیقت وجود ندارد. او به نوعی می‌گوید که نوشیدنی کمتر از هزار بار ارزش ندارد و در واقع به اهمیت و ارزش آن اشاره می‌کند. به زبان ساده‌تر، اگر بی‌صادق باشد، نمی‌توان انتظار داشت که اهمیت موضوع کاهش پیدا کند.
باده خوریم روشن، تا روزگار باشد
خاصه که باده خوردن با بختیار باشد
هوش مصنوعی: بیایید از شراب معطر بنوشیم و لذت ببریم، زیرا زندگی کوتاه است و این نوشیدن زمانی خوب است که با شانس و نیکی همراه باشد.
خاصه که روز دولت مسعود یار باشد
خاصه که ماهرویی، اندر کنار باشد
هوش مصنوعی: به ویژه وقتی روز خوشبختی و موفقیت موجود باشد، و به ویژه وقتی که یک معشوق زیبا در کنار باشد.
میراجل که کارش با کارزار باشد
یا در میان مجلس، یا در شکار باشد
هوش مصنوعی: شخصی که به انجام وظایف خود در میدان جنگ، در میان جمع یا در حین شکار بپردازد.
تا این جهان به جایست، او را وقار باشد
او با سرور باشد، او با یسار باشد
هوش مصنوعی: تا زمانی که این دنیا برقرار است، او با احساس وقار و احترام زندگی می‌کند و همواره در شادی و خوشحالی به سر می‌برد و در رفاه و آسایش است.
لشکرگذار باشد دشمن شکار باشد
دیناربخش باشد، دیناربار باشد
هوش مصنوعی: بیگانگان آمده‌اند و ما در حال جنگ با آن‌ها هستیم، آن‌ها به دنبال غنیمت و نعمتی هستند که ما داریم. در این شرایط، ما باید به میدان بیاییم و از دارایی‌هایمان دفاع کنیم.
هم حقشناس باشد، هم حقگزار باشد
هم در بدی و نیکی، اسپاسدار باشد
هوش مصنوعی: این فرد باید قدرشناس و وفادار باشد و در هر شرایطی، چه خوب و چه بد، شکرگزار باشد.
در کارهای عقبی با کردگار باشد
در کارهای دنیی با اعتبار باشد
هوش مصنوعی: در امور آخرت، ارتباطی با خداوند دارد و در امور دنیوی، به اعتبار و حیثیت انسان وابسته است.
شکرش عزیز باشد، دینارخوار باشد
از فخر فخر باشد، از عارعار باشد
هوش مصنوعی: خوشحالی و ارزش چیزی به خاطر شیرینی‌اش است، اما اگر به خاطر ثروت و مقام باشد، ارزش کمتری دارد و به نوعی خجالت‌آور خواهد بود.
جشن سده امیرا! رسم کبار باشد
این آین گیومرث و اسفندیار باشد
هوش مصنوعی: جشن سده، ای امیر! این مراسم از سنت‌های بزرگ و کهن است که به زمان گیومرث و اسفندیار برمی‌گردد.
زان برفروز کامشب اندر حصار باشد
او را حصار میرا، مرخ و عفار باشد
هوش مصنوعی: امشب در این محوطه، شمعی روشن خواهد بود که نور آن به ما خواهد رسید و با وجود سرما و شب برفی، گرما و نشاط را به ارمغان خواهد آورد.
آن آتشی که گویی نخلی ببار باشد
اصلش ز نور باشد، فرعش ز نار باشد
هوش مصنوعی: آتشی که به نظر می‌آید تکیه به نخل دارد، در واقع ریشه‌اش از نور سرچشمه می‌گیرد و شاخه‌هایش از آتش ناشی می‌شود.
چون بنگری به طولش سرو و چنار باشد
گر سرو را ز گوهر بر سر شعار باشد
هوش مصنوعی: وقتی به قد و قامت او نگاه کنی، مانند درختان سرو و چنار است. اگر سرو، مرواریدی بر سر داشته باشد، نمایانگر زیبایی و شکوه اوست.
چون بنگری به عرضش، از کوهسار باشد
ور کوه را ز عنبر در سر خمار باشد
هوش مصنوعی: هرگاه به زیبایی او نگاه کنی، او مانند کوه بلند و استوار به نظر می‌رسد. حتی اگر کوه به عطر خوش عنبر آغشته شده باشد، به حالتی مست و دل‌نشین درمی‌آید.
سرو از عقیق باشد، کوه از عقار باشد
این مستعیر باشد، آن مستعار باشد
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به زیبایی و شکوه طبیعت است. سروهای بلند و زیبا شبیه عقیق هستند و کوه‌ها همچون زمین‌های باارزش و باجلوه به نظر می‌رسند. هر یک از این عناصر طبیعی نمایانگر چیزهایی هستند که به نحوی شگفت‌انگیز و دلربا به نظر می‌رسند. به طور کلی، شاعر به زیبایی‌های طبیعی و جاذبه‌های آن اشاره دارد.
با احمرار باشد، با اصفرار باشد
نه احمرار باشد، نه اصفرار باشد
هوش مصنوعی: با حالت سرخ یا زرد باشد، نه اینکه سرخ باشد و نه زرد.
هم با شعاع باشد، هم با شرار باشد
زینش لباس باشد، زانش دثار باشد
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به خلق و خوی متضاد دارد. چیزی که هم می‌تواند با نور و زیبایی همخوانی داشته باشد و هم با آتش و سرمستی. به عبارتی، این عناصر می‌توانند به گونه‌ای با هم در ارتباط باشند که یکی لباس خوشایند و دیگری پوشش دیگری را ایجاد کند.
چون لاله‌زار باشد، چون مرغزار باشد
نه لاله‌زار باشد، نه مرغزار باشد
هوش مصنوعی: این شعر به وضوح نشان می‌دهد که در زیبایی و احساس، درختان و گل‌ها همواره در حال تغییر هستند. زندگی می‌تواند به رنگ و بویی شبیه به لاله و مرغزار باشد، اما در عین حال ممکن است هیچ‌یک از آن‌ها نباشد. یعنی ممکن است گاهی شرایط به گونه‌ای باشد که نه زیبایی لاله‌ها را داشته باشیم و نه طبیعتی شبیه به مرغزار. در واقع، این ابیات می‌خواهد به ناپایداری و تغییرپذیری زیبایی‌ها و احساسات اشاره کند.
چمیدن فرازش مانند مار باشد
رخشیدن شعاعش گویی نضار باشد
هوش مصنوعی: حرکت نرم و انعطاف‌پذیرش مانند مار است و درخششش همچون نور درخشانی است که جلب توجه می‌کند.
میرجلیل برخور، تا روزگار باشد
با قند لب نگاری، کز قندهار باشد
هوش مصنوعی: به میرجلیل بپیوند و روزگار را در کنار لب‌های شیرین یک معشوق بگذران، که این خوشی و زیبایی از قندهار سرچشمه می‌گیرد.
خورشید روی باشد، عنبر عذار باشد
از پای تا به فرقش رنگ و نگار باشد
هوش مصنوعی: چهره‌اش همچون خورشید می‌درخشد و موهایش بویی شیرین و خوش‌عطر دارد. از پا تا فرق سرش زینت و زیبایی خاصی دارد.
برلحن چنگ و سازی کش زیرزار باشد
زیرش درست باشد، بم استوار باشد
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده است که صدا و آهنگ زدن ساز و چنگ باید به گونه‌ای باشد که زیرزمین آن مطمئن و محکم باشد و نواها را به درستی منتقل کند. در واقع، استحکام و ثبات زیرساخت‌ها در خلق موسیقی اهمیت دارد.
دستانهای چنگش سبزهٔ‌بهار باشد
نوروز کیقبادی و آزادوار باشد
هوش مصنوعی: دست‌های او مانند سبزه‌های بهار است، و نوروزی که نماد آزادی و شادی باشد.
تا گوش خوبرویان با گوشوار باشد
تا جنگ و تا تعصب با ذوالفقار باشد
هوش مصنوعی: تا زمانی که زیبایی‌ها با زینت‌های خود درخشان باشند و جنگ و تعصب با قدرت و شجاعت همراه باشد.
تا کان و چشمه باشد، تا کوهسار باشد
تا بوستان و سبزی، تا کامگار باشد
هوش مصنوعی: تا زمانی که چشمه‌ها و آبشارها وجود داشته باشند، تا زمانی که کوه‌ها و باغ‌ها و سبزه‌ها باشند، زندگی خوشبخت و راضی خواهد بود.
تا بیقرار گردون اندر مدار باشد
وندر مدار گردون کس را قرار باشد
هوش مصنوعی: تا وقتی که آسمان در حال چرخش و حرکت باشد، هیچ‌کس نمی‌تواند در آن آرامش پیدا کند.
تا سعد و نحس باشد، با اختیار باشد
چونانکه اختیارش بی‌اضطرار باشد
هوش مصنوعی: زندگی انسان تحت تأثیر خوشی‌ها و ناخوشی‌ها قرار دارد، اما این شرایط باید با اراده و انتخاب خود فرد باشد، به گونه‌ای که این انتخاب بدون هیچ فشاری و با آرامش انجام شود.
ذلش نهفته باشد، عز آشکار باشد
واندر پناه ایزد، در زینهار باشد
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که اگر شخصی در درون خود اضطراب و ضعف دارد، اما در ظاهر خود را با شکوه و محترم نشان می‌دهد، باید به خداوند پناه ببرد تا از خطرات و دشواری‌ها در امان باشد.

حاشیه ها

1398/02/20 14:05
جهن یزداد

باید میگفتید برای جشن سده است و نه عید نوروز در شعر از جشن سده باد شده - و البته چه زیا و شاد