گنجور

شمارهٔ ۱۲

سپیده‌دم که وقت کار عامست
نبیذ غارجی رسم کرامست
مرا ده ساقیا جام نخستین
که من مخمورم و میلم به جامست
ولیکن لختکی باریکتر ده
نبیذ یکمنی دادن کدامست
نماز بامدادان کرد باید
سه جام یکمنی خوردن حرامست
چو وام ایزدی بنهاده باشم
مرا ده ساتگینی بر تو وامست
چنانکه باز نشناسد امامم
رکوعم را رکوعست ار قیامست
خوشا جام میا، خوشا صبوحا
خوشا کاین ماهرو ما را غلامست
دو زلفش دو شب و دو خال مشکین
ظلام اندر ظلام اندر ظلامست
صبوح از دست آن ساقی صبوحست
مدام از دست آن دلبر مدامست
غلام و جام می را دوست دارم
نه جای طعنه و جای ملامست
همی‌دانم که این هر دو حرامند
ولیکن این خوشیها در حرامست

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سپیده‌دم که وقت کار عامست
نبیذ غارجی رسم کرامست
هوش مصنوعی: صبح که می‌شود و وقت شروع کار فرا می‌رسد، نوشیدنی‌های مست‌کننده و خالی از اشرافیت متداول می‌شود.
مرا ده ساقیا جام نخستین
که من مخمورم و میلم به جامست
هوش مصنوعی: به من یک جام از شراب بده، زیرا که من مست هستم و تمایل من به نوشیدن است.
ولیکن لختکی باریکتر ده
نبیذ یکمنی دادن کدامست
هوش مصنوعی: اما در عوض، لختی باید بگوییم که کدامین چیز در یک شیشه باریک‌تر به ما داده می‌شود.
نماز بامدادان کرد باید
سه جام یکمنی خوردن حرامست
هوش مصنوعی: کسی که نماز صبح را به جا آورد، باید سه لیوان از یک می نوشد و نوشیدن آن حرام است.
چو وام ایزدی بنهاده باشم
مرا ده ساتگینی بر تو وامست
هوش مصنوعی: اگر وام الهی به من داده شده باشد، من هم با تمام وجودم به تو قرض می‌دهم.
چنانکه باز نشناسد امامم
رکوعم را رکوعست ار قیامست
هوش مصنوعی: اگر امام من نتواند رکوع مرا تشخیص دهد، پس حتی اگر قیام کنم، آن را نمی‌توان رکوع دانست.
خوشا جام میا، خوشا صبوحا
خوشا کاین ماهرو ما را غلامست
هوش مصنوعی: چه خوب است که این جرعه‌ی شراب و این صبح با طراوت را داریم، چرا که این ماهروی زیبا، اسیر ماست.
دو زلفش دو شب و دو خال مشکین
ظلام اندر ظلام اندر ظلامست
هوش مصنوعی: دو زلف او مانند شب‌های تار است و دو خال سیاه روی صورتش، همچون ظلمتی در دل ظلمت‌های دیگر به نظر می‌رسد.
صبوح از دست آن ساقی صبوحست
مدام از دست آن دلبر مدامست
هوش مصنوعی: صبحگاهی که می‌رسد، همچنان به لطف آن ساقی ادامه دارد و این حال خوش از دلبر محبوب نیز بی‌وقفه ادامه دارد.
غلام و جام می را دوست دارم
نه جای طعنه و جای ملامست
هوش مصنوعی: من دوست دارم که نوشیدنی و همدمم را داشته باشم و نه اینکه در جایگاهی باشم که دیگران مرا سرزنش کنند یا فشاری بر من بیاورند.
همی‌دانم که این هر دو حرامند
ولیکن این خوشیها در حرامست
هوش مصنوعی: می‌دانم که این دو کار ممنوع هستند، ولی در عین حال این لذت‌ها در کارهای ممنوع وجود دارند.

حاشیه ها

1399/02/26 15:04
حسین شنبه‌زاده

عجب شعرِ درخشانیه...