گنجور

شمارهٔ ۱۰

الا وقت صبوحست، نه گرمست و نه سردست
نه ابرست و نه خورشید، نه بادست و نه گردست
بیار ای بت کشمیر، شراب کهن پیر
بده پر و تهی گیر که مان ننگ و نبردست
از آن باده که زردست و نزارست ولیکن
نه از عشق نزارست و نه از محنت زردست
به جان اندر قوتست و به مغز اندر مشکست
به چشم اندرنورست و به روی اندر، وردست

اطلاعات

وزن: مفاعیل مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1395/07/27 11:09
عبدالله قاسمی

سلام
خانم گیتی پاشایی در آهنگ فصل خزان (خیزید و خز آرید) این شعر رو هم خونده اند .. یادش گرامی

1399/02/16 20:05
کرتیر

در ذیل این شعر در تصحیح دکتر دبیرسیاقی، ابیاتی از نسخه آقای کیوانپور مُکری همراه با مقدمه ی هدایت آورده که در هیچ نسخه دیگری نیست و در سرتاسر اینترنت نیز جستم و نیافتم:
به دست بت خَلُخ، کنم سرخ ز می رخ
ز هجران تو آوُخ، مرا چهره ی زردست
حریفانه شرابی، ده از بهر ثوابی
به می دار شتابی، که مِی دافع دردست
بَطی گیر تو در مشت، پر از آتش زردشت
به می دار قوی پشت، که می پیشه ی مردست
دل و خاطر برنا، به می دار توانا
مخور غصه که دانا، غم هیچ نخوردست
به بر گیر نگاری، بت لاله عذاری
که در شوخی و یاری ز همه خوبان فردست
زنخ سیب سپاهان، دو چشم آهوی فتّان
دو جعد اژدر پیچان، دو رخ شاخه ی وردست
زمستان چو درآید، بطٍ باده بباید
بجز باده نشاید، که می چاره ی بَردست
بُتا گوش به نی کن، قدح نوش ز می کن
غم حادثه طی کن، که غم روح نبردست