گنجور

رباعی شمارۀ ۷

چون دلبر من به نزد فصّاد نشست
فصّاد سبک دست سبک دستش بست
چون تیزی نیش در رگانش پیوست
از کان بلور شاخ مرجان برجست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون دلبر من به نزد فصّاد نشست
فصّاد سبک دست سبک دستش بست
هوش مصنوعی: وقتی محبوب من به نزد قصاب رفت، او با دست‌های سبک و چابک خود، کارش را آغاز کرد.
چون تیزی نیش در رگانش پیوست
از کان بلور شاخ مرجان برجست
هوش مصنوعی: وقتی که نیش تیز به رگ‌هایش وصل شد، از درون، شاخه‌ای بلورین مانند مرجان بیرون آمد.

حاشیه ها

1392/03/26 14:05
شعبانی

در مصراع اول با توجه به وزن شعر چون درست است .و شعر اشاره به خون گرفتن و حجامت دارد و کان بلور استعاره تنی سفید و شاخ مرجان استعاره از خون می باشد .

1392/04/01 23:07

ظاهرا فصاد به معنی رگزن است

1392/04/02 12:07
امین کیخا

در کتاب جنگ صلح وقتی بیماری سکته کرد ، رگش را زدند( فصد) و بیمار به این روش رهید. در واقع بسیاری از حملات قلبی با فشار خون بالا بوده اند و با فصد کردن مقداری خون از دست می رفته و فشار پایین می امده ،بیمار پایدار می شده است .و پر اشکار است که اگر سکته از نوع با فشار پایین بوده باشد بیمار بیت الغزل خداحافظی را با خونگیری می سروده است ! امروزه هم حجامت سود و زیانی دارد که باید دوباره بررسیده شود .

1395/04/23 17:06
یک معلم

شاخ مرجان به چه معنی است

1400/08/11 04:11
Farhad Siavoshan

یک امر خیالی را شاعرانه وصف کرده. فصاد یعنی خون گیرنده. خون که زیاد شود مانند امروزه خون میدهند تا خون تازه در تنشان جاری شود. و خانم مهستی هم فصاد را سبک دست نامید هم دست یار را سبک بست و نه سفت که بعضی دستان باید برای رگ گیری دست را محکم بست. و اما رگ زدن دست یار را به بلور دست یار که نیشتر خورد ,جهیدن خون از دست یار را به مرجان سرخ شبیه کرده که ناگهان از دستش رویید. درود بروانش. 

1403/09/22 12:11
احسان کیهانی

چون دلبر من به نزد فصّاد نشست
زمانی که معشوق من نزد پزشک (یا کسی که خون می‌گیرد) رفت.

فصّاد سبک دست سبک دستش بست
پزشک با مهارتی خاص و با سرعت دست او را بست (احتمالاً برای حجامت یا خون‌گیری).

چون تیزی نیش در رگانش پیوست
وقتی که نیش تیز (ابزار پزشک) در رگ‌های او فرو رفت.ا

از کان بلور شاخ مرجان برجست

از رگ‌های شفاف و زیبا (استعاره‌ای از پاکی و زیبایی معشوق)، خون قرمز (شاخ مرجان) بیرون زد.