رباعی شمارۀ ۴۲
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
تیر (ستم) تو را دلم ترکش باد
از تیر چند لغت زیبا داریم برای دوستان می نویسم . یکی تُکمار یعنی تیری که نوک ندارد . سگزن تیری است که زنجکش ( زجرکش ) میکند . سوفار یعنی ته تیر جایی که پر ها را می بسته اند .توژ پوستی از درخت بوده که با آن پر عقاب یا هر پرنده ی دیگری را با آن به تیر می بسته اند . گروهه یا غالوک یک مهره بوده است که هنگام رهانیدن زه غل می خورده است ( غالوک از غالیدن و غل خوردن که امروز بیشتر قل خوردن می گوییم ) به این ترتیب هدف گیری بی تکانتر می شده است .تموک هم در لغت فرس اسدی آمده است به معنای هدف . تیر و تموک بسیار همخوانی دارند .
با تشکر از جناب امین کیخا که تازه هایی از ایشان آموختم ، ترکش که امروز به تکه پاره های خمپاره و بمب و نارنجک می گویند ، در قدیم به معنای تیردان بوده است یعنی همان استوانه ای که دسته تیرها را در آن نهاده و با بند به پشت می بسته اند . در اینجا منظور شاعر از تیرستم ترا دلم ترکش باد یعنی آنقدر عزیزی که تیرهایی را که پرتاب میکنی من جمع می کنم و در ترکش دل خود می گذارم
سلام.با توجه به این رباعی از مولوی مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۵۲/
شکل صحیح این رباعی این گونه است:
تیر ستم تو را، دلم ترکش باد
صد سال بقای آن رخ مهوش باد
در خاک درِ تو مُرد،خوش خوش دل من
یارب! که دعا کرد؟که خاکش خوش باد
مقایسه و قضاوت با شما
سلام.این رباعی نه از مهستی و نه از مولوی ست.از کمال الدین اصفهانی (درگذشته 635 ق) است
خورشید غلام آن رخ مهوش باد
تیرِ ستم تو را دلم ترکش باد
در خاک دَرِ تو مُرد خوشخوش دل من
یارب که دعا کرد که خاکش خوش باد»
(اصفهانی، 1348: 929).
که افزون بر نبودِ انتساب این شعر به کمالالدّین در خلاصةالأشعار، شکل ضبط آن نیز تغییر کردهاست:
«جانم به فدای آن بُت مهوش باد
تیرِ ستم تو را دلم ترکش باد
بـر خـاک درت فتـاده بـودم دیشب
یارب که دعا کرد که خاکت خوش باد»
(تبریزی، 1384: 128).
در خاک درِ تو مُرد خوش خوش دل من _ یا رب آآمین، که خاکش خوش باد" درست تر است!

مهستی گنجوی