مهستی گنجوی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ  ۱۹

<div class="b" id="bn1"><div class="m1"><p>درد هجران تو خون کرد دلم</p></div>
<div class="m2"><p>ثم اجری الدم من آماقی</p></div></div>
<div class="b" id="bn2"><div class="m1"><p>ساقی‌ام داد از آن درد خلاص</p></div>
<div class="m2"><p>احسن الله جزاء الساقی</p></div></div>

شمارهٔ  ۲۰

درد هجران تو خون کرد دلم
ثم اجری الدم من آماقی
ساقی ام داد از آن درد خلاص
احسن الله جزاء الساقی

هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق محبوبش می‌گوید که دلش را به شدت آزرده کرده است. او تشریح می‌کند که این درد باعث شده تا اشک‌هایش به خون تبدیل شوند و از چشمانش بریزند. در پایان، از ساقی که به او از این درد نجات بخشیده، تشکر می‌کند و برای او دعا می‌کند.

شمارهٔ  ۱۸

شمارهٔ  ۱۹

هوش مصنوعی: فراق و جدایی تو دل مرا به شدت آزرده کرده و از چشمانم اشک مانند خون ریخته می‌شود.

درد هجران تو خون کرد دلم

هوش مصنوعی: ساقی به من از آن درد رهایی بخشید. خداوند پاداش خوبی به ساقی عطا کند.

ساقی‌ام داد از آن درد خلاص

شمارهٔ ۱۹

اطلاعات

برگردان به زبان ساده