گنجور

شمارهٔ ۷

از من طمع وصال داری
الحق هوس محال داری
وصلم نتوان به خواب دیدن
این چیست که در خیال داری
جائی که صبا گذر ندارد
آیا تو کجا مجال داری

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از من طمع وصال داری
الحق هوس محال داری
هوش مصنوعی: به طور صریح، این جمله به این معناست که تو به من امیدی برای رسیدن و نزدیکی داری، اما واقعاً این امید غیرممکن است.
وصلم نتوان به خواب دیدن
این چیست که در خیال داری
هوش مصنوعی: نمی‌توانم به خواب بروم و ببینم که این چه چیزی است که در ذهن تو می‌گذرد.
جائی که صبا گذر ندارد
آیا تو کجا مجال داری
هوش مصنوعی: جایی که نسیم سحرگاهی حتی نمی‌تواند عبور کند، تو چگونه می‌توانی در آنجا جایگاهی داشته باشی؟