گنجور

شمارهٔ ۵

آن خال عنبرین که نگارم به رو زده
دل می‌برد از آنکه به وجه نکو زده
قصاب‌وار مردم چشمم به چابکی
مژگان قناره کرده و دل‌ها بر او زده
در کوزه آب پیش لبش در چکی چکیست
ورنه ز دسته دست چرا در گلو زده
عشاق سربه‌سر همه دیوانه گشته‌اند
تا او گره به سلسله مشکبو زده

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن خال عنبرین که نگارم به رو زده
دل می‌برد از آنکه به وجه نکو زده
هوش مصنوعی: خال زیبای عنبرین که بر صورت محبوبم دیده می‌شود، دل مرا می‌رباید، زیرا او به ظاهری زیبا و جذاب مزین است.
قصاب‌وار مردم چشمم به چابکی
مژگان قناره کرده و دل‌ها بر او زده
هوش مصنوعی: چشمانم مانند قصابی به چابکی مژگان دست‌دراز شده‌اند و دل‌ها بر او می‌تپند.
در کوزه آب پیش لبش در چکی چکیست
ورنه ز دسته دست چرا در گلو زده
هوش مصنوعی: در نزدیکی لب کوزه، آب به آرامی و به تدریج می‌ریزد، ولی اگر آب از دست لب کوزه نریزد، پس چرا در گلو حس می‌شود؟
عشاق سربه‌سر همه دیوانه گشته‌اند
تا او گره به سلسله مشکبو زده
هوش مصنوعی: همه عاشقان به طور کامل دیوانه شده‌اند، زیرا او گره‌ای به رشته خوشبو زده است.

حاشیه ها

1402/08/14 12:11
نسترن عسکرزاده

بیت سوم رو متوجه نمی‌شم. ممنون می‌شم اگه تعلیلشو کسی توضیح بده.

1403/09/26 20:11
سینا نشاط

سلام

من اینطور متوجه شدم که میگه آب لب یار این شخص از شدت خیس و مرطوب بودن مثل کوزه ای میمونه که از شدت پر آب بودن به چکه چکه افتاده

و میگه اگه غیر اینه پس چرا یار من دستشو مثل دسته ی کوزه روی چانه ش گذاشته که لبشو ببنده و این آب ازش بیرون نریزه؟