شمارهٔ ۷۰
مرا تحیر از آن زلف و روی و نرگس مست است
دو شب، دو روز، دو نرگس، به شاخ گل که شنیده؟
چرا ز تاب جمالت عرق گرفته عذارت؟
که روز روشن و بر برگ لاله ژاله چکیده
ز غیرت لب و روی تو کیست نا شده رسوا
شکر به آب نگشته است گل قبا ندریده
شهید زلف توام بوسه ای ببخش از آن لب
که میل شربت تریاک کرده مار گزیده
هوا عبیر فشان است و باد غالیه بار است
مگر به طره ی جانان نسیم صبح وزیده
ز جان هر دو جهان گلبنی به ناز سرشتند
در او ز عکس جلال و جمال نور دمیده
شکفت گل به درآورد و صد بهشت برین شد
تو آن درخت گلی نورسیده و نور دو دیده
چه غم به کوی تو گرد سر تو گشته «وفایی»
که عندلیب بهشتی به شاخ سدره پریده
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا تحیر از آن زلف و روی و نرگس مست است
دو شب، دو روز، دو نرگس، به شاخ گل که شنیده؟
هوش مصنوعی: من از زیباییهای زلف و چهرهات و چشمهای مستت حیرتزدهام. دو شب و دو روز گذشته است و تنها دو نرگس در شاخ گل به یاد تو ماندهاند.
چرا ز تاب جمالت عرق گرفته عذارت؟
که روز روشن و بر برگ لاله ژاله چکیده
هوش مصنوعی: چرا از زیبایی تو، عرق بر پیشانی تو نشسته است؟ همانطور که در روز روشن، شبنم بر روی گل لاله میچکد.
ز غیرت لب و روی تو کیست نا شده رسوا
شکر به آب نگشته است گل قبا ندریده
هوش مصنوعی: باید بگویم که هیچکس به زیبایی و محبت تو نمیتواند رسوا و شرمنده شود؛ چرا که شکر به رنگ و روی تو نیست و گل در باغ هم برای تو نیست.
شهید زلف توام بوسه ای ببخش از آن لب
که میل شربت تریاک کرده مار گزیده
هوش مصنوعی: من فدای زلف تو هستم، لطفا بوسهای به من بده از آن لب که شوق نوشیدن شربت تریاک را در دل دارد و مثل مار گزیده شده است.
هوا عبیر فشان است و باد غالیه بار است
مگر به طره ی جانان نسیم صبح وزیده
هوش مصنوعی: هوا عطرآگین است و باد بویی خوش دارد، اما تنها نسیم صبح وقتی به موهای معشوق میوزد، دلانگیز و دلستای است.
ز جان هر دو جهان گلبنی به ناز سرشتند
در او ز عکس جلال و جمال نور دمیده
هوش مصنوعی: از جان دو جهان، گلی زیبا و دلربا با ناز تولید شده که در آن، تصویری از شکوه و زیبایی به روشنی تابیده است.
شکفت گل به درآورد و صد بهشت برین شد
تو آن درخت گلی نورسیده و نور دو دیده
هوش مصنوعی: گل شکفته شد و بهشتی زیبا به وجود آمد. تو آن درخت گلی هستی که تازه جوانه زده و نور چشمانم هستی.
چه غم به کوی تو گرد سر تو گشته «وفایی»
که عندلیب بهشتی به شاخ سدره پریده
هوش مصنوعی: بسیار دلتنگی و اندوهی که در مسیر تو احساس کردهام، همانطور که بلبل بهشتی بر شاخه درخت سدر نشسته است.

وفایی مهابادی