گنجور

شمارهٔ ۶۳

به کوی یار هردم از فراق یار می‌نالم
چو بلبل از غم گلزار در گلزار می‌نالم
شهید چشم مستم، با خیال طره می‌گریم
چو بیمارم به زاری در شبان تار می‌نالم
توانم را به چشم ناتوان بردی و خود رفتی
کنون در کنج غم بی‌یار و بی‌غمخوار می‌نالم
اسیر زلف یارم عاشق محراب ابرویش
مسلمانم ولی در حلقهٔ زَنّار می‌نالم
در و دیوار گلشن شد ز عکس روی تو زآن رو
چو بلبل هر زمان بر هر در و دیوار می‌نالم
نمی‌دانم بلای مردمان از چیست عاشق را
ترا بیمار چشمان سیه، من زار می‌نالم
شرابی ساقیا! آبی برین آتش فشان کامشب
مغنی‌وار می‌سوزم، چو موسیقار می‌نالم
چه بنویسد «وفایی» شرح هجران تو؟ چون هردم
به یاد سرو بالای تو قمری‌وار می‌نالم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به کوی یار هردم از فراق یار می‌نالم
چو بلبل از غم گلزار در گلزار می‌نالم
هوش مصنوعی: هر روز در کوی محبوب، به خاطر دوری او ناله می‌زنم، مانند بلبل که از غم گل‌ها در باغ فریاد می‌کند.
شهید چشم مستم، با خیال طره می‌گریم
چو بیمارم به زاری در شبان تار می‌نالم
هوش مصنوعی: من در حسرت چشمان زیبای محبوبم هستم و هر شب به یاد او به شدت از دل تنگی و اندوه ناله می‌زنم. مانند بیماری که در تاریکی شب درد می‌کشد، من نیز در غم او به گریه و زاری پرداخته‌ام.
توانم را به چشم ناتوان بردی و خود رفتی
کنون در کنج غم بی‌یار و بی‌غمخوار می‌نالم
هوش مصنوعی: تو قدرت و توانم را به چشم خودت کم نشان دادی و از کنار من رفتی. اکنون در گوشه‌ای از غم، بدون یار و همدمی، ناله می‌کنم.
اسیر زلف یارم عاشق محراب ابرویش
مسلمانم ولی در حلقهٔ زَنّار می‌نالم
هوش مصنوعی: من درگیر زیبایی موهای محبوبم هستم و عاشق ابروهایش هستم. با اینکه با ایمان و مسلمان هستم، اما در دل غم و اندوهی که به دلم افتاده همانند کسی هستم که در حلقهٔ زنجیر گرفتار است.
در و دیوار گلشن شد ز عکس روی تو زآن رو
چو بلبل هر زمان بر هر در و دیوار می‌نالم
هوش مصنوعی: گلستان به خاطر تصویر تو زیبا و دل‌انگیز شده است، به همین دلیل من مانند بلبل هر لحظه بر هر گوشه و دیواری ناله و آواز می‌زنم.
نمی‌دانم بلای مردمان از چیست عاشق را
ترا بیمار چشمان سیه، من زار می‌نالم
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چرا مردم این‌گونه درد و رنج می‌کشند. عاشق را چشم‌های سیاه محبوبش بیمار کرده است و من به شدت ناراحتم و نالان هستم.
شرابی ساقیا! آبی برین آتش فشان کامشب
مغنی‌وار می‌سوزم، چو موسیقار می‌نالم
هوش مصنوعی: ساقی! این آتش درون من را با آب خنک کن. امشب مثل یک نوازنده، به شدت دلم می‌سوزد و به آرامی ناله می‌کنم.
چه بنویسد «وفایی» شرح هجران تو؟ چون هردم
به یاد سرو بالای تو قمری‌وار می‌نالم
هوش مصنوعی: وفایی نمی‌داند چه چیزی درباره جدایی تو بنویسد. زیرا هر لحظه به یاد قامت زیبای تو، مانند قمر، به شوق و درد می‌نالم.