گنجور

شمارهٔ ۵۲

من توبه ز هر چه شیخ گوید پس ازین
صد بار اگر نماز و گر روزه بود
دورم مفکن ز دلستان بهر خدا
از بحر مگو که آب در کوزه بود
گر جان بدهم ز روی دلبر نظری
این بس که مرا ز دور دریوزه بود
ترسا بچه انجیل به من درس دهد
سودای زیارت که به جلعوزه بود
تنها نه «وفایی» به پری دلداده است
کز هر طرفش هزار دل سوزه بود
در مذهب خود قلندران می گویند
صد پای بس است اگر یک موزه بود

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من توبه ز هر چه شیخ گوید پس ازین
صد بار اگر نماز و گر روزه بود
هوش مصنوعی: من دیگر از آنچه که شیخ می‌گوید توبه کرده‌ام و از این پس صد بار هم که نماز بخوانم یا روزه بگیرم، برایم مهم نیست.
دورم مفکن ز دلستان بهر خدا
از بحر مگو که آب در کوزه بود
هوش مصنوعی: از دلستان دور نشو و برای خدا کاری نکن که از عمق مسائل بگویی، چرا که آب در کوزه خودت است.
گر جان بدهم ز روی دلبر نظری
این بس که مرا ز دور دریوزه بود
هوش مصنوعی: اگر جانم را از روی محبوب فدای او کنم، این برای من کافی است که از دور به من نگاهی بیندازد.
ترسا بچه انجیل به من درس دهد
سودای زیارت که به جلعوزه بود
هوش مصنوعی: یک فرد مسیحی در تلاش است تا به من آموزه‌هایی بدهد، در حالی که من به زیارت و معنویتی که در دلم دارم، فکر می‌کنم و به آن تمایل دارم.
تنها نه «وفایی» به پری دلداده است
کز هر طرفش هزار دل سوزه بود
هوش مصنوعی: تنها وفایی نیست که به این پری زیبا دل باخته باشد؛ بلکه از هر سو، هزاران دل شیفته و سوخته برای او وجود دارد.
در مذهب خود قلندران می گویند
صد پای بس است اگر یک موزه بود
هوش مصنوعی: در باور قلندران (دسته‌ای از صوفیان)، می‌گویند که داشتن صد پا کافی است، اگر فقط یک کفش (موزه) باشد. این جمله به این معنی است که داشتن ویژگی‌ها و امکانات فراوان، زمانی ارزشمند است که به درستی و مناسب استفاده شوند.