شمارهٔ ۴۸
مرا که دوش دو چشم از غم نگار تر آمد
پگاه آن که ستاره روان شود سحر آمد
چنان که گل شکفد سرو بالا از اثر ابر
ز گریه ام صنم من به خنده جلوه گر آمد
که هان مرغ «وفایی» شب فراق سرآمد
ترا مراد برآمد که آفتاب برآمد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا که دوش دو چشم از غم نگار تر آمد
پگاه آن که ستاره روان شود سحر آمد
هوش مصنوعی: دیشب وقتی که ترس و غم چشمانم را فراگرفته بود، صبحی که ستارهها به سمت افق حرکت کردند برایم آغاز شد.
چنان که گل شکفد سرو بالا از اثر ابر
ز گریه ام صنم من به خنده جلوه گر آمد
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و لطافت زندگی اشاره دارد. مانند اینکه گل زیر باران شکوفا میشود، عشق و زیبایی نیز با وجود غم و اندوه رشد میکند. در نتیجه، معشوق من با لبخند و شادی ظاهر میشود و به این ترتیب نشان میدهد که بعد از زحمات و مشکلات، شادابی و زیبایی به وجود میآید.
که هان مرغ «وفایی» شب فراق سرآمد
ترا مراد برآمد که آفتاب برآمد
هوش مصنوعی: ای مرغ وفا، به پایان شب جدایی رسیدی و آرزویت برآورده شد، زیرا که آفتاب طلوع کرده است.

وفایی مهابادی