شمارهٔ ۴۶
شادی من نه به خلد و نه به کوثر باشد
شادی آن جا طرب آن جاست که دلبر باشد
هر که دید آب حیات دهن دوست چو من
بگذرد از دل، اگر خضر پیمبر باشد
جای حیرت بود این خال سیه بر لب یار
کافرم هندو اگر ساقی کوثر باشد
خط سبز تو و زلفین سیه دانی چیست؟
آیت لطف که در شأن دو کافر باشد
دو قیامت نشنیدیم به یک جای، که گفت؟
سرو بالای تو چون در صف محشر باشد
طلعت دلکش جانان و قد دلبر دوست
نوبهاری است که بالای صنوبر باشد
لب تو آب حیات است و تو خود هم خضری
خضر اگر جور کند از چه پیغمبر باشد؟
بوالعجب مانم از این حسن خداداد تو من
مه ندیدم که شکربار و سمن بر باشد
قوس ابروی تو از تیر مرا پاره کند
آفتاب رخ تو از چه دو پیکر باشد؟
گر توئی چشمه ی حیوان، به کف آرم روزی
نستاند ز منت گرچه سکندر باشد
لب تو جان «وفایی» است خوشا در قدمت
جان به لب آرد و قربانی دلبر باشد
شمارهٔ ۴۵: به جان آمد دلم تا کی دل، ای جان، بی دوا باشدشمارهٔ ۴۷: دل دیوانه ای دارم دمی بی غم نخواهد شد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شادی من نه به خلد و نه به کوثر باشد
شادی آن جا طرب آن جاست که دلبر باشد
هوش مصنوعی: شادی من نه در بهشت و نه در نعمتهای بهشتی است؛ شادی واقعی آنجاست که محبوب من حضور داشته باشد.
هر که دید آب حیات دهن دوست چو من
بگذرد از دل، اگر خضر پیمبر باشد
هوش مصنوعی: هر کسی که طعم آب حیات را از لبان دوست بچشد، حتی اگر پیغمبر خضر باشد، نمیتواند از دل بگذرد.
جای حیرت بود این خال سیه بر لب یار
کافرم هندو اگر ساقی کوثر باشد
هوش مصنوعی: این خال سیاه بر لب معشوق چنان شگفتانگیز است که حتی اگر ساقی کوثر هم باشد، هنوز من کافر و هندو به نظر میرسم.
خط سبز تو و زلفین سیه دانی چیست؟
آیت لطف که در شأن دو کافر باشد
هوش مصنوعی: چرا موهای سیاه و خط سبزت چنین زیبایی دارد؟ این زیبایی نشانهای از لطفی است که حتی برای دو کافر هم شایسته است.
دو قیامت نشنیدیم به یک جای، که گفت؟
سرو بالای تو چون در صف محشر باشد
هوش مصنوعی: ما هرگز نشنیدیم که در یک مکان مشخص فرشتهای بگوید که سرو زیبای تو در روز قیامت چگونه در صف محشر خواهد بود.
طلعت دلکش جانان و قد دلبر دوست
نوبهاری است که بالای صنوبر باشد
هوش مصنوعی: چهره زیبا و دلربای معشوق و قامت دلبر مانند بهاری است که بر فراز درخت صنوبر برافراشته میشود.
لب تو آب حیات است و تو خود هم خضری
خضر اگر جور کند از چه پیغمبر باشد؟
هوش مصنوعی: لب تو مانند آب حیات است و خود تو هم مثل خضر هستی؛ اگر شرایط اجازه دهد، دیگر چرا باید پیغمبری وجود داشته باشد؟
بوالعجب مانم از این حسن خداداد تو من
مه ندیدم که شکربار و سمن بر باشد
هوش مصنوعی: من از زیباییهای طبیعی تو شگفتزدهام. من هرگز مه را ندیدهام که همزمان با آن شیرینی و لطافت گل سمن وجود داشته باشد.
قوس ابروی تو از تیر مرا پاره کند
آفتاب رخ تو از چه دو پیکر باشد؟
هوش مصنوعی: قوس ابرویت به قدری زیباست که میتواند قلب من را بشکافد، و نور چهرهات باعث شده که ندانم آیا تو یک پیکره واحد هستی یا دو شخصیت جداگانه.
گر توئی چشمه ی حیوان، به کف آرم روزی
نستاند ز منت گرچه سکندر باشد
هوش مصنوعی: اگر تو چشمه حیات باشی، روزی را به دست میآورم و از نظر تو چیزی کم نخواهد بود، حتی اگر سکندر هم باشی.
لب تو جان «وفایی» است خوشا در قدمت
جان به لب آرد و قربانی دلبر باشد
هوش مصنوعی: لبهای تو مثل جان وفا است. ای کاش کسی جانش را در راه تو فدای تو کند و قربانی دلبرش شود.

وفایی مهابادی