گنجور

شمارهٔ ۴۱

بتم چو طره به رخسار خود فشان می‌کرد
بنفشه بر ورق لاله سایبان می‌کرد
اگر به دیدهٔ من عکس عارضش می‌دید
به شاخ هر مژه صد بلبل آشیان می‌کرد
به غیر نقطه، شیرینی لبش نگذاشت
وگرنه خامه بسی وصف آن دهان می‌کرد
نوای نالهٔ مرغی به گوشم آمد دوش
چو دیدم از سر زلف تو دل فغان می‌کرد
ز ابروی تو عجب مانم ای مسلمان‌کش
که «ذوالفقار» علی قتل کافران می‌کرد
«وفایی» از لب و زلف تو دوش تا به سحر
سخن ز آب بقا و عمر جاودان می‌کرد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بتم چو طره به رخسار خود فشان می‌کرد
بنفشه بر ورق لاله سایبان می‌کرد
هوش مصنوعی: وقتی که معشوق با جاذبه خود، موهایش را به صورتش می‌ریزد، مانند بنفشه‌ای که بر روی گل لاله سایه می‌اندازد.
اگر به دیدهٔ من عکس عارضش می‌دید
به شاخ هر مژه صد بلبل آشیان می‌کرد
هوش مصنوعی: اگر معشوق از نگاه من زیبایی‌اش را می‌دید، هر مژه‌ام به مانند شاخه‌ای برای بلبل‌ها می‌شد که بر روی آن لانه می‌ساختند.
به غیر نقطه، شیرینی لبش نگذاشت
وگرنه خامه بسی وصف آن دهان می‌کرد
هوش مصنوعی: لب‌های او چنان شیرین است که هیچ چیز دیگری جاذب‌تر از آن نیست. اگر غیر از آن نقطه‌ای که اشاره شده نبود، می‌توانستم به زیبایی‌های دهانش بپردازم و آن را وصف کنم.
نوای نالهٔ مرغی به گوشم آمد دوش
چو دیدم از سر زلف تو دل فغان می‌کرد
هوش مصنوعی: دیشب صدای نالهٔ پرنده‌ای به گوشم رسید، وقتی دیدم که از زیبایی موهایت دل به درد آمده و ناله می‌کند.
ز ابروی تو عجب مانم ای مسلمان‌کش
که «ذوالفقار» علی قتل کافران می‌کرد
هوش مصنوعی: عجب می‌کنم از ابروی تو ای کسی که مسلمانان را می‌کشی، در حالی که «ذوالفقار» علی تنها برای کشتن کافران استفاده می‌شد.
«وفایی» از لب و زلف تو دوش تا به سحر
سخن ز آب بقا و عمر جاودان می‌کرد
هوش مصنوعی: دیروز تا صبح، لب و موی تو به من وعده‌ای از زندگی جاوید و ماندگاری دادند.