شمارهٔ ۳
ای ترک خطا، ماه ختن، سرو خودآرا
بر سوخته ی خویش ببخشای خدارا
ما تشنه لبانیم تو هم آب بقایی
بر تشنه یکی جرعه ببخش آب بقا را
در هر شکن افتاده هزاران چو دل ما
مشکن دل ما، شانه مزن زلف دو تا را
آرایش روی تو صلا زد به قیامت
یارا در این روی دلارای میارا
گویند «وفایی» ز فلانی تو بکش دست
با پادشهان کی سر و کار است گدا را
در مکتب ما حرف جفا خوانده نمی شد
چشم تو اگر درس به من داد وفا را
از ناکسی من، همه ملت گله دارند
در صومعه و دیر مسلمان و نصارا
لطفی کن و بر حال «وفایی» نظری کن
ای خواجه ی احرار من ای شاه بخارا
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ترک خطا، ماه ختن، سرو خودآرا
بر سوخته ی خویش ببخشای خدارا
هوش مصنوعی: ای ترک زیبا، ای ماه ختن، لطف خود را بر دل سوخته من ببخش.
ما تشنه لبانیم تو هم آب بقایی
بر تشنه یکی جرعه ببخش آب بقا را
هوش مصنوعی: ما همچنان در جستجوی خشنودی و زندگی هستیم، تو هم میتوانی به ما لطف کنی و مقدار کمی از آن نعمت جاودانهات را به ما بدهی.
در هر شکن افتاده هزاران چو دل ما
مشکن دل ما، شانه مزن زلف دو تا را
هوش مصنوعی: در هر شکافی از وجود ما، هزاران دل مانند دل ما وجود دارد. پس دل ما را نشکن و به زلف دو طرفهام دست نزن.
آرایش روی تو صلا زد به قیامت
یارا در این روی دلارای میارا
هوش مصنوعی: زیبایی و خوشحالی تو هم چون صدا و زنگی در روز قیامت جلوهگر است، ای دوست؛ زیبایی تو مانند گلها دلربا و جذاب است.
گویند «وفایی» ز فلانی تو بکش دست
با پادشهان کی سر و کار است گدا را
هوش مصنوعی: میگویند که از فلانی فاصله بگیر، چون که کار گداها با پادشاهان نیست.
در مکتب ما حرف جفا خوانده نمی شد
چشم تو اگر درس به من داد وفا را
هوش مصنوعی: در آموزش ما از خیانت و بیوفایی سخن نمیگفتند، اگر چشمان تو به من وفا را میآموخت.
از ناکسی من، همه ملت گله دارند
در صومعه و دیر مسلمان و نصارا
هوش مصنوعی: از نظر من، همه مردم به خاطر بیکسی و ناتوانیام شکایت دارند، حتی در جاهای مذهبی مسلمانان و مسیحیان.
لطفی کن و بر حال «وفایی» نظری کن
ای خواجه ی احرار من ای شاه بخارا
هوش مصنوعی: لطفی کن و به وضعیت وفایی نظرت را معطوف کن، ای آقای آزادگان من، ای شاه بخارا.