شمارهٔ ۱۶
مرا بی تاب داری هر دم ای زلف بتاب امشب
خدارا یک دم از من ای سیه دل رو متاب امشب
سرم بر سنگ و سنگم بر دل و دل خون و تن بی جان
نه جان در بر، نه جانان، چون ننالم بی حساب امشب!
طبیب مهربان بیهوده زان لب صبر فرمایی
که شکر میل دارد، خسته جان دل کباب امشب
چه شیرین است بر گلبرگ رویش حلقه ی گیسو
مهم را حلقه در گوش است آری آفتاب امشب
چو در زلفم کشیدی، جان فدایت، غمزه کوته کن
مکش خنجر که کار خویش کردی با طناب امشب
درون پر درد مژگانم، برون شیدای آن نرگس
منم آری درین میخانه آباد و خراب امشب
به جان گر می دهد از خال لعلش بوسه ای بستان
که هندو بچه ارزان می فروشد شهد ناب امشب
مگر در خواب بینی وصل آن یار دلارا را
به روی دلبری آشفته، دل دیگر بخواب امشب
ز جا برخاست ساقی گردشی زد جام نرگس را
قیامت بر سرم آورد از ناز و عتاب امشب
مرا زلف و رخ دلدار و چشم می پرستش بس
نخواهم عود و مجمر، بشکنم جام شراب امشب
«وفایی» گاه رو در زلف دارد، گاه در ابرو
مسلمان بین که دارد در دو قبله اکتساب امشب
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا بی تاب داری هر دم ای زلف بتاب امشب
خدارا یک دم از من ای سیه دل رو متاب امشب
هوش مصنوعی: هر لحظه مرا مضطرب و بیقرار میکنی، ای زلف زیبای تو. امشب خدا را، فقط برای یک لحظه به من نگاه نکن، ای دل سیاه!
سرم بر سنگ و سنگم بر دل و دل خون و تن بی جان
نه جان در بر، نه جانان، چون ننالم بی حساب امشب!
هوش مصنوعی: سرم بر سنگ است و سنگ در دل دارد و دل تنم پر از خون است و بدنم بیجان، نه جان در کنارم است و نه محبوبم. چطور میتوانم امشب بیحساب نالید و شکایت نکرد؟
طبیب مهربان بیهوده زان لب صبر فرمایی
که شکر میل دارد، خسته جان دل کباب امشب
هوش مصنوعی: دکتر مهربان، بیدلیل از من انتظار صبر نداشته باش که دل و جان من به شدت در حال رنج و درد است و این وضعیت، حس شیرین و دلنشین زندگی را از من گرفته است.
چه شیرین است بر گلبرگ رویش حلقه ی گیسو
مهم را حلقه در گوش است آری آفتاب امشب
هوش مصنوعی: چه خوشایند است که حلقه کلاسیک گیسو مهمان بر روی گلبرگ چهرهاش آویزان است، مانند حلقهای در گوش، و آری، امشب آفتاب درخشان است.
چو در زلفم کشیدی، جان فدایت، غمزه کوته کن
مکش خنجر که کار خویش کردی با طناب امشب
هوش مصنوعی: وقتی که در زلف من کشیدی، جان عزیزم، لطفاً با غمزۀ خود کار را سخت نکن. با خنجر نزن که خودت این شب را به طناب کشیدی.
درون پر درد مژگانم، برون شیدای آن نرگس
منم آری درین میخانه آباد و خراب امشب
هوش مصنوعی: در دل من، رنج و اندوه زیادی وجود دارد. اما در ظاهر، شاداب و خندان به نظر میرسم. امشب در این میخانه، که هم پر از شادی و هم خالی از آن است، هستم.
به جان گر می دهد از خال لعلش بوسه ای بستان
که هندو بچه ارزان می فروشد شهد ناب امشب
هوش مصنوعی: اگر از زیبایی و جذابیت چهرهاش، بوسهای به جانت میچسبد، آن را بگیر. زیرا امشب، دختر هندو عسل خالص را به قیمت مناسب میفروشد.
مگر در خواب بینی وصل آن یار دلارا را
به روی دلبری آشفته، دل دیگر بخواب امشب
هوش مصنوعی: شاید تنها در خواب بتوانی وصال آن معشوق زیبا را ببینی، پس به دل خود بگو که امشب دیگر خواب آرامی را تجربه نکند.
ز جا برخاست ساقی گردشی زد جام نرگس را
قیامت بر سرم آورد از ناز و عتاب امشب
هوش مصنوعی: ساقی از جا بلند شد و به دور خود چرخید، جامی پر از شراب به دستم داد که زیبایی و فریبایی آن دلم را در حالت شگفتی و هیجان فرو برد. امشب با ناز و طعنههایش مرا داغ و شیدا کرده است.
مرا زلف و رخ دلدار و چشم می پرستش بس
نخواهم عود و مجمر، بشکنم جام شراب امشب
هوش مصنوعی: من فقط به زیبایی و محبت دلبرم و چهرهاش و چشمهایش احترام میگذارم، نیازی به عود و بخور ندارم، امشب میخواهم جام شرابم را بشکنم.
«وفایی» گاه رو در زلف دارد، گاه در ابرو
مسلمان بین که دارد در دو قبله اکتساب امشب
هوش مصنوعی: وفا گاهی در زلف کسی پیدا میشود و گاهی در ابرویش. برادر مسلمان، توجه کن که او امشب در دو قبله مختلف تلاش و کمال دارد.