گنجور

شمارهٔ ۱۳

ساقیا سوختم بیا بشتاب
آتشم را نشان به آب شراب
تا بدانند ماه سرو قد است
برفکن از جمال خویش نقاب
به خیال رخ تو دیده ی من
می فشاند هزار چشمه گلاب
از غم عارض و لب نمکین
سینه پر آتش است و دل چو کباب
روز و شب نیز عاشقان اسیر
به خم طره ی بتاب متاب
یک دو روزی است عیش گلشن و گل
عیش این چند روز، هان دریاب!
مطلب عشق از افسرده دلان
که نجستند معرفت ز دواب
تا منم عاشقانه می گویم:
«سرخوشم سرخوشم به بانگ رباب»
جام می ده که تا ز برگیرم
باز پیرانه سر زمان شباب
کز نداند به جز کرشمه ی دوست
درد دل دادگان مست و خراب
هیچم اسباب نی پی می و نی
«أعطنی یا مسبب الأسباب»
به «وفایی» بده چنان جامی
که نیاید به خویش روز حساب

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقیا سوختم بیا بشتاب
آتشم را نشان به آب شراب
هوش مصنوعی: ای ساقی، من به خاطر عشق می‌سوزم، بیا و زودتر بیا که آتش وجودم را با آب شراب خاموش کن.
تا بدانند ماه سرو قد است
برفکن از جمال خویش نقاب
هوش مصنوعی: برای اینکه همه بفهمند که زیبایی و ظرافتش همچون ماهی است که قد بلندی دارد، باید از زیبایی خود پرده بردارد.
به خیال رخ تو دیده ی من
می فشاند هزار چشمه گلاب
هوش مصنوعی: چشم من به خاطر زیبایی تو، هزار چشمه گلاب را جاری می سازد.
از غم عارض و لب نمکین
سینه پر آتش است و دل چو کباب
هوش مصنوعی: از درد ناشی از چهره محبوب و لب‌های شورانگیزش، سینه‌ام داغ و دل‌ام به شدت آسیب‌دیده و داغان است.
روز و شب نیز عاشقان اسیر
به خم طره ی بتاب متاب
هوش مصنوعی: عاشقان در هر روز و شب، به خاطر زیبایی و جذابیت معشوق خود، در حالت اسیری و در کشمکش هستند و نمی‌توانند از آن دلبر دور شوند.
یک دو روزی است عیش گلشن و گل
عیش این چند روز، هان دریاب!
هوش مصنوعی: چند روزی است که زندگی و شادی در باغ و بین گل‌ها جاری است، پس این لحظات را غنیمت بشمار!
مطلب عشق از افسرده دلان
که نجستند معرفت ز دواب
هوش مصنوعی: مفهوم عشق برای دل‌های غمگین که از شناخت و درک حقیقی دور مانده‌اند، به آسانی قابل درک نیست.
تا منم عاشقانه می گویم:
«سرخوشم سرخوشم به بانگ رباب»
هوش مصنوعی: من به عشق و شوق بسیار می‌گویم که خوشحالم و سرمست هستم به صدای ساز.
جام می ده که تا ز برگیرم
باز پیرانه سر زمان شباب
هوش مصنوعی: جام می‌دهد تا دوباره از آن بنوشم و یادآور شوم که آدمی در دوران جوانی چگونه بوده است.
کز نداند به جز کرشمه ی دوست
درد دل دادگان مست و خراب
هوش مصنوعی: کس نمی‌داند جز زیبایی‌ها و نازهای دوست، که دلسوختگان در مستی و بی‌خودی خود چه دردهایی را تحمل می‌کنند.
هیچم اسباب نی پی می و نی
«أعطنی یا مسبب الأسباب»
هوش مصنوعی: من هیچ وسیله‌ای برای نوشیدن شراب ندارم و نه چیزی برای جذب آن، فقط از تو می‌خواهم که ای کسی که سبب‌ساز همه امور هستی، به من عطا کن.
به «وفایی» بده چنان جامی
که نیاید به خویش روز حساب
هوش مصنوعی: به وفا، جامی بده که باعث نشود انسان در روز حساب خود را به یاد آورد.