شمارهٔ ۴
چه مهرست آن نمی دانم که عالم هست ذراتش
چه چهرست آن نمی دانم که آدم هست مرآتس
گهی نفیم کند کلی زمانی سازدم مثبت
منم سرگشته و حیران میان نفی و اثباتش
اگر او شمع می باشد منش پروانه می گردم
وگر مصباح می گردد منم ناچار مشکاتش
منم چون محو در ذاتش صفاتش را کجا دانم
صفاتش را کسی داند که نبود محو در ذاتش
از آن ترسا و گبر آمد درین ره کافر و ترسا
که کرد آن خضر در عیسی و این در عزی و لاتش
اگر ذات و صفاتش را نمی بینی عیان، باری
ببین در مصحف آفاق و انفس جمله آیاتش
بیا بر طور دل جاناکه تا واقف شوی زآنجا
ز حال موسی عمران و کوه طور و میقاتش
تو را از لذت دیدار هرگز کی خبر باشد
که میلت جمله با حور است و با لذات جناتش
الا ای مغربی زانسان به جز جسمی نمی بینی
که آن از خاک و از آب ست و ز بادست وز آتش
اطلاعات
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه مهرست آن نمی دانم که عالم هست ذراتش
چه چهرست آن نمی دانم که آدم هست مرآتس
هوش مصنوعی: نمیدانم این محبت چه ویژگیهایی دارد که جهان از ذرات آن تشکیل شده است، و نمیدانم این چهره او چه خصوصیاتی دارد که انسان، آینهوار آن را بازتاب میدهد.
گهی نفیم کند کلی زمانی سازدم مثبت
منم سرگشته و حیران میان نفی و اثباتش
هوش مصنوعی: گاهی من در ایجاد و ساختن نظریههایی هستم که مخالف آنها نیز وجود دارد. من در میان این دو حالت، یعنی نفی و اثبات، مکث کردهام و سرگشته و گیج ماندهام.
اگر او شمع می باشد منش پروانه می گردم
وگر مصباح می گردد منم ناچار مشکاتش
هوش مصنوعی: اگر او مانند شمع روشن باشد، من هم مانند پروانه به دور او میچرخم و اگر او چراغی شود، من ناچار میشوم که مانند چراغدانش باشم.
منم چون محو در ذاتش صفاتش را کجا دانم
صفاتش را کسی داند که نبود محو در ذاتش
هوش مصنوعی: من به قدری در وجود و هویت او غرق شدهام که نمیتوانم صفات او را درک کنم. فقط کسی میتواند صفات او را بشناسد که خود به این اندازه در وجود او محو نشده باشد.
از آن ترسا و گبر آمد درین ره کافر و ترسا
که کرد آن خضر در عیسی و این در عزی و لاتش
هوش مصنوعی: از آن مسیحی و بیدینی که در این مسیر آمدهاند، همانطور که خضر در مورد عیسی (ع) و این افراد در مورد عزی و لات صحبت کردهاند.
اگر ذات و صفاتش را نمی بینی عیان، باری
ببین در مصحف آفاق و انفس جمله آیاتش
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانی ویژگیها و خصوصیات او را به وضوح مشاهده کنی، پس در جهان پیرامون و در وجود خودت به نشانههای او نگاه کن.
بیا بر طور دل جاناکه تا واقف شوی زآنجا
ز حال موسی عمران و کوه طور و میقاتش
هوش مصنوعی: بیا بر روی دل خود بایست و متوجه شو که از آنجا حال موسی، پسر عمران و کوه طور و زمان ملاقات او را درک کنی.
تو را از لذت دیدار هرگز کی خبر باشد
که میلت جمله با حور است و با لذات جناتش
هوش مصنوعی: تو هرگز از لذت دیدار من باخبر نیستی، چون آرزوی تو فقط در پی حوریها و لذتهای بهشت است.
الا ای مغربی زانسان به جز جسمی نمی بینی
که آن از خاک و از آب ست و ز بادست وز آتش
هوش مصنوعی: ای مغرب، تو به جز جسمی که از خاک و آب ساخته شده، چیزی را نمیبینی و این جسم به وسیله باد و آتش نیز شکل گرفته است.