گنجور

شمارهٔ ۹

بیا در بحر و دریا شو رها کن این من و ما را
که تا دریا نگردی تو ندانی عین دریا را
اگر موجت از آن دریا درین صحرا کشد روزی
چنانت غرقه گرداند که ناری یاد از صحرا
اگر امواج دریا را بجز دریا نمی بینی
یقین دانم که نتوانی مسما دید اسما را
چو واحد کردی اعدادت نشاید سر بسر واحد
چو فردائی یکی بینی پری و دی فردا را
ز کثرت سوی وحدت شو ز وحدت سوی کثرت آی
ز راه وحدت و کثرت توان دانستن اسما را
چه دانی زیر و بالای زمین و آسمان چون تو
ندید استی تو ور خود زیر بالا را
چو مستی نسخه جانان فرو رو در خود و ادوان
ز پنهانی و پیدائیست این پنهان و پیدا را
الا ایمغربی عنقای مغرب را اگر گوئی
برون از مشرق و مغرب بباید جست عنقا را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیا در بحر و دریا شو رها کن این من و ما را
که تا دریا نگردی تو ندانی عین دریا را
هوش مصنوعی: بیا به عمق دریا برو و وابستگی‌های خود را رها کن. تا زمانی که دریا را به خوبی تجربه نکنی، نمی‌توانی حقیقت دریا را بشناسی.
اگر موجت از آن دریا درین صحرا کشد روزی
چنانت غرقه گرداند که ناری یاد از صحرا
هوش مصنوعی: اگر امواج دریا به این بیابان بیفتند، روزی تو را چنان غرق می‌کنند که یاد آن بیابان را فراموش خواهی کرد.
اگر امواج دریا را بجز دریا نمی بینی
یقین دانم که نتوانی مسما دید اسما را
هوش مصنوعی: اگر فقط امواج دریا را ببینی و نتوانی خود دریا را ببینی، به یقین می‌دانم که نمی‌توانی نام‌ها را بدون توجه به معناهای واقعی‌شان درک کنی.
چو واحد کردی اعدادت نشاید سر بسر واحد
چو فردائی یکی بینی پری و دی فردا را
هوش مصنوعی: وقتی اعدادت را به یک واحد تبدیل کردی، دیگر نباید همه را به عنوان یک عدد در نظر بگیری. اگر فردا را یکی ببینی، در واقع پری روز گذشته را نادیده گرفته‌ای.
ز کثرت سوی وحدت شو ز وحدت سوی کثرت آی
ز راه وحدت و کثرت توان دانستن اسما را
هوش مصنوعی: به خاطر تعداد زیاد، به سمت یگانگی برو و از یگانگی به سمت کثرت برگرد. از طریق یگانگی و کثرت می‌توان به شناخت اسم‌ها دست یافت.
چه دانی زیر و بالای زمین و آسمان چون تو
ندید استی تو ور خود زیر بالا را
هوش مصنوعی: چه می‌دانی از حالات پنهان و آشکار زمین و آسمان؟ تو که همیشه در جستجوی این واقعیت‌ها هستی.
چو مستی نسخه جانان فرو رو در خود و ادوان
ز پنهانی و پیدائیست این پنهان و پیدا را
هوش مصنوعی: وقتی که عشق و محبت به اوج می‌رسد، تمام وجودت را غرق در خود کرده و به حالت مستی درآمده‌ای. در این حالت، آنچه که در درون و بیرون وجود دارد، هر دو به شکلی پنهان و نمایان می‌شود.
الا ایمغربی عنقای مغرب را اگر گوئی
برون از مشرق و مغرب بباید جست عنقا را
هوش مصنوعی: اگر از غروب خورشید در مورد پرنده‌ای افسانه‌ای به نام عنقا بگویی، باید بگویی که آن را نه در مشرق می‌توان یافت و نه در مغرب، بلکه در جایی فراتر از این دو باید به دنبالش بگردی.