شمارهٔ ۵۲
این کرد پریچهره ندانم که چه کرد است
کز جمله خوبان جهان کوی ببرده است
موسی کلیم است که دارد ید بیضا
عیسی است کزو زنده شود هر که نمرده است
چون چرخ برقص است و چو خورشید فروزان
کز پرتو رویش شود آنکس که فسرده است
او را نتوان گفت که از آدم و حواست
کس شکل چنین ز آدم و حوا نشمرده است
یغمای دل خلق جهان میکند این کرد
ماننده ترکان همگی باز دو برده است
با حسن رخش حسن خلایق همه هیچست
با لعل لبش جام مصفا همه درد است
هر دل که براو نقش جهان بود منقّش
نقش رخ او آمده آنرا بستردست
کس نیست که نقش رخ خود را بچنین کرد
در راه هوا جمله بکلّی نسپرده است
ای مغربی از دلبر خود گوی سخن را
کاو نه عرب و نه عجم و رومی و کرد است
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
این کرد پریچهره ندانم که چه کرد است
کز جمله خوبان جهان کوی ببرده است
هوش مصنوعی: این دختر زیبا چه کاری کرده است که همه زیباییهای جهان را تحتالشعاع قرار داده و از میدان به در کرده است.
موسی کلیم است که دارد ید بیضا
عیسی است کزو زنده شود هر که نمرده است
هوش مصنوعی: موسی، پیامبری است که با دستش نشانهای روشن و معجزهآسا دارد، و عیسی، پیامبری است که هر کس که مرده باشد به وسیله او زنده میشود.
چون چرخ برقص است و چو خورشید فروزان
کز پرتو رویش شود آنکس که فسرده است
هوش مصنوعی: وقتی که زمان به حرکت در میآید و مثل خورشید درخشان است، افرادی که ناامید و پژمردهاند از نور و پرتو آن شاداب و سرزنده میشوند.
او را نتوان گفت که از آدم و حواست
کس شکل چنین ز آدم و حوا نشمرده است
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند بگوید که او از نسل آدم و حواست، زیرا هیچکس با این شکل و شمایل شبیه به آنها نیست.
یغمای دل خلق جهان میکند این کرد
ماننده ترکان همگی باز دو برده است
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی دلدادگی و جاذبههای دلنشین سخن میگوید. به نظر میرسد که شاعر از قدرت و جذابیت عشق سخن میگوید، به طوری که دلهای مردم را به خود جذب میکند. این عشق و جذابیت به نوعی شبیه به ویژگیهای خاص و فریبندهای است که در برخی از فرهنگها، مانند فرهنگ ترکها، دیده میشود. به عبارت دیگر، شاعر از تاثیری صحبت میکند که عشق بر زندگی و احساسات انسانها میگذارد.
با حسن رخش حسن خلایق همه هیچست
با لعل لبش جام مصفا همه درد است
هوش مصنوعی: زیبایی چهره ی محبوب، تمام زیباییهای دنیا را بی ارزش میکند. زیبایی لبان او همچون جام صاف و زلالی است که همه دردها را در خود دارد.
هر دل که براو نقش جهان بود منقّش
نقش رخ او آمده آنرا بستردست
هوش مصنوعی: هر دلی که در آن تصویر این دنیا وجود دارد، در حقیقت تصویر چهره او را به خود گرفته و آن را از سایر تصاویر پاک کرده است.
کس نیست که نقش رخ خود را بچنین کرد
در راه هوا جمله بکلّی نسپرده است
هوش مصنوعی: هیچکس نیست که بتواند زیبایی چهرهاش را به این شکل به تصویر بکشد، همه بهکلی در عشق و خواستههای خود غرق شدهاند.
ای مغربی از دلبر خود گوی سخن را
کاو نه عرب و نه عجم و رومی و کرد است
هوش مصنوعی: ای مغربی، از معشوقهات حرف بزن که او نه عرب است، نه عجم، نه رومی و نه کرد.