شمارهٔ ۴۲
چو باده چشم تو خوده است دل خراب چراست
چو حال تست در آتش جگر کباب چراست
ز پیچ زلف تو در تاب رفت مهر رخت
چو زوست تابش رویت از و شباب چراست
چو نیست عهد شکن غیر زلف بر شکنت
بگو که با دل مسکنت این عتاب چراست
ز من هرآنچه تو گوئی و آن همی شنوی
چو من صدای توام با من این خطاب چراست
چو نیست غیر تو کس از که میشوی پنهان
چو ناظر او توئی در رخت نقاب چراست
اگر چه در خم چوگان تست گوی دلم
ز چیست منقلب آخر در انقلاب چراست
ز باد بپرس که بحر از چه گشت آشفته
ز بحر بپرس که کشتی در اضطراب چراست
چو ما هر آنچه تو دادی بما همان خوردیم
زیاده هیچ نخوردیم پس حساب چراست
هرآنکه باز نکرده است گوش هوش روترا
برش حدیث حقایق فسانه است و حکایت
کتاب مغربی چون نسخه کتاب تواست
ازو مپرس که این حرف در کتاب چراست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو باده چشم تو خوده است دل خراب چراست
چو حال تست در آتش جگر کباب چراست
هوش مصنوعی: چرا دل من خراب و ناآرام است، وقتی نگاه تو مثل شراب مرا مسحور کرده است؟ حالتی که من دارم، مانند آتشی است که جگر را کباب میکند.
ز پیچ زلف تو در تاب رفت مهر رخت
چو زوست تابش رویت از و شباب چراست
هوش مصنوعی: از پیچ و تاب موی تو، عشق به چهرهات افروخته شده است. روشنایی چهرهات مانند نور تابناک است و جوانیات، دلیل این درخشش و زیبایی است.
چو نیست عهد شکن غیر زلف بر شکنت
بگو که با دل مسکنت این عتاب چراست
هوش مصنوعی: وقتی کسی به عهد و پیمان خود وفا نمیکند، تنها زلف معشوق میتواند پیش من گله و شکایت کند. بگو که این سرزنش و توبیخ در دل من به چه دلیل است؟
ز من هرآنچه تو گوئی و آن همی شنوی
چو من صدای توام با من این خطاب چراست
هوش مصنوعی: من هر چه تو بگویی میشنوم و به آن پاسخ میدهم، اما چرا این گفتگو میان ماست و صدای تو به من میرسد؟
چو نیست غیر تو کس از که میشوی پنهان
چو ناظر او توئی در رخت نقاب چراست
هوش مصنوعی: زمانی که هیچ کس جز تو وجود ندارد، چرا در پرده پنهان میشوی؟ وقتی که خود ناظر خودت هستی، چرا در لباس نقاب قرار داری؟
اگر چه در خم چوگان تست گوی دلم
ز چیست منقلب آخر در انقلاب چراست
هوش مصنوعی: اگرچه تو در بازی چوگان هستی و تحولات پیرامونت را کنترل میکنی، اما در دل من سوالاتی وجود دارد که از چه چیزی دلتنگ و نگران هستم.
ز باد بپرس که بحر از چه گشت آشفته
ز بحر بپرس که کشتی در اضطراب چراست
هوش مصنوعی: از باد بپرس که چرا دریا ناآرام شده و از دریا بپرس که چرا کشتی در هرج و مرج است.
چو ما هر آنچه تو دادی بما همان خوردیم
زیاده هیچ نخوردیم پس حساب چراست
هوش مصنوعی: ما همانطور که تو به ما دادهای، همان را خوردیم و چیزی بیشتر از آن نداشتیم. پس چه دلیلی برای حساب و کتاب وجود دارد؟
هرآنکه باز نکرده است گوش هوش روترا
برش حدیث حقایق فسانه است و حکایت
هوش مصنوعی: هرکس که به خوبی به حقایق و واقعیتها توجه نکند و گوش به شنیدن نکات عمیق ندهد، در واقع در حال شنیدن داستانها و افسانههایی بیاساس است.
کتاب مغربی چون نسخه کتاب تواست
ازو مپرس که این حرف در کتاب چراست
هوش مصنوعی: کتاب مغربی مانند نسخهای از کتاب تو است، از آن نپرس که چرا این حرف در کتاب وجود دارد.