شمارهٔ ۴۱
مرا دلیست کا او را نه انتهاست و نه غایت
نهایت همه دلها به پیش دوست هدایت
چو برزخی که بود در میان ظاهر و باطن
میان ختم نبوت فتاده است ولایت
ازوست بر همه جانها فروغ تاب تجلی
ازوست بر همه دلها ظهور نور هدایت
روان او ز تصور گذشته است و تفکر
عیان او ز خبر وارهیده است و حکایت
علوم او ز طریق تجلی است و تدلی
نه از طریقه عقل است و بخت و نقل روایت
دلیکه عرش و نظرگاه ذات پاک قدیمست
چو ذات پاک قدیم است و بیکران و نهایت
زهی ظهور و زهی جلوهگاه مظهر جامع
زهی سریر و زهی پادشاه ملک و ولایت
بود ز اسم و ز رسم و صفات نعت مجرد
برون ز عالم مدحست و دم شکر و شکایت
ز بسکه مغربی با دوست گشته است مصاحب
صفات دوست در او کرده است جمله سرایت
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا دلیست کا او را نه انتهاست و نه غایت
نهایت همه دلها به پیش دوست هدایت
هوش مصنوعی: دل من احساساتی عمیق و بیپایان دارد و هیچ حد و مرزی برای آن وجود ندارد. همه دلها در مسیر عشق به معشوق هدایت میشوند.
چو برزخی که بود در میان ظاهر و باطن
میان ختم نبوت فتاده است ولایت
هوش مصنوعی: این بیت به گونهای توصیف میکند که مانند یک فضای میانبر، ولایت در موقعیتی قرار دارد که نه کاملاً مشخص است و نه به طور واضح قابل درک. در واقع، این وضعیت، نوعی پل ارتباطی بین دو عالم ظاهری و باطنی است، و در کنار آن به مفهوم ختم نبوت نیز اشاره شده است، که به نوعی مرز میان پیامبری و مقام ولایت را نشان میدهد.
ازوست بر همه جانها فروغ تاب تجلی
ازوست بر همه دلها ظهور نور هدایت
هوش مصنوعی: نور و روشنی که در دلها و جانها وجود دارد، از او سرچشمه میگیرد و هدایت و روشنایی به همه میبخشد.
روان او ز تصور گذشته است و تفکر
عیان او ز خبر وارهیده است و حکایت
هوش مصنوعی: روح او تحت تأثیر یادآوری گذشتهاش قرار دارد و افکارش ناشی از اطلاعات و خبرهایی است که به او رسیده و او آنها را درک کرده است.
علوم او ز طریق تجلی است و تدلی
نه از طریقه عقل است و بخت و نقل روایت
هوش مصنوعی: دانش او از طریق ظهور و نمایان شدن به دست میآید و نه از راه عقل، تقدیر یا نقل و روایت.
دلیکه عرش و نظرگاه ذات پاک قدیمست
چو ذات پاک قدیم است و بیکران و نهایت
هوش مصنوعی: دل همچون عرش خداوندی و محل دیدار صفات بیپایان اوست، زیرا که صفات و وجود خداوند نامحدود و بینهایت است.
زهی ظهور و زهی جلوهگاه مظهر جامع
زهی سریر و زهی پادشاه ملک و ولایت
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و عظمت یک وجود خاص اشاره دارد که به عنوان مظهر کامل و جامع شناخته میشود. این وجود نه تنها در مقام پادشاهی و سلطنت بلکه در ابعاد معنوی و اجتماعی نیز برجسته است. تمامی جلوهها و صفات او سبب افتخار و شگفتی هستند و همگان به عظمت او احترام میگذارند.
بود ز اسم و ز رسم و صفات نعت مجرد
برون ز عالم مدحست و دم شکر و شکایت
هوش مصنوعی: از نام و نشانه و ویژگیها فراتر، ستایش و نیکنامی وجود دارد که از عالم مادی خارج است و نه تنها مورد تحسین است، بلکه نشانی از شکر و گلایه را نیز در خود دارد.
ز بسکه مغربی با دوست گشته است مصاحب
صفات دوست در او کرده است جمله سرایت
هوش مصنوعی: این جمله میگوید که به خاطر اینکه یک فرد به شدت با دوست خود معاشرت کرده، ویژگیها و صفات او در وجود این فرد بازتاب پیدا کرده است. به عبارت دیگر، دوستی عمیق باعث شده که این شخص تحت تاثیر و تأثیر صفات دوستش قرار بگیرد.