شمارهٔ ۴۰
گذشت عهد نبوت و رسید دور ولایت
نماند حاجت امت بمعجزات و بآیت
ز شرک روی به توحید کرده اند خلایق
نهاده اند بتحقیق رخ براه هدایت
نهایت همه انبیا و رسل گذشته
نه پیش امت مرحوم احمد است بدایت
چنانکه چشم نبوت در انبیاست باحمد
بر اولیا ویست انتها و ختم ولایت
هر آن صفت که شه ملک راست غالب اوصاف
همانصفت کند اندر سپاه شاه سرایت
مگوی هیچ ز آغاز که جهانی
رسید کار بانجام و انتها و نهایت
دلم رسید چه بی اسم و رسم و جاه جبه شد
بغایتی که مرا ورانه انتهاست نه غایت
رسیده است بصحت ز راه کشف و تجلی
هرآنچه که از مغربی کنند روایت
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.