گنجور

شمارهٔ ۲۴

چنان مستم چنان مستم چنان مست
که نه پا دانم از سر نه سر از دست
جز آنکس را که مست از جام اویم
ندانم در جهان هرگز کسی هست
بکلی خواهم از خود گشت بیخود
اگر باده دهد ساقی ازین دست
دلم عهدیکه بسته بود با کَون
چو شد سرمست آن مجموع بشکست
خرد بیرون شد آنجا کو درآمد
روان برخاست از پیشش چو بنشست
بود یکسان بر من مست و هشیار
هر آنکو نیست زینسان نیست سرمست
کسی کو جز یکی هرگز ندانست
چه میداند که پنجه چیست یا شصت
ز بالا و ز پستی در گذشتم
کنون پیشم نه بالا ماند و نی پست
مجو ور نه رواق چار طاقش
کسی کز حبس شش سوی جهان جَست
برو ناید مگر در قاب قوسین
چو تیر دل جَهَد از قبضه شست
اگر ور مشرق و مغرب نگنجد
چو ذات مغربی از مغربی رَست

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چنان مستم چنان مستم چنان مست
که نه پا دانم از سر نه سر از دست
هوش مصنوعی: به شدت خوشحالم و سرمست هستم، به طوری که نه می‌توانم پاهایم را از سرم تشخیص دهم و نه سرم را از دست‌هایم.
جز آنکس را که مست از جام اویم
ندانم در جهان هرگز کسی هست
هوش مصنوعی: نمی‌توانم کسی را در این دنیا بشناسم که مانند من از شادی و عشق پر نشده باشد.
بکلی خواهم از خود گشت بیخود
اگر باده دهد ساقی ازین دست
هوش مصنوعی: من کاملاً از خود خارج خواهم شد و بی‌خود می‌شوم اگر ساقی از این باده به من بدهد.
دلم عهدیکه بسته بود با کَون
چو شد سرمست آن مجموع بشکست
هوش مصنوعی: دل من پیمانی که با وجود بسته بودم، وقتی سرمست آن جمع شدم، آن پیمان را شکست.
خرد بیرون شد آنجا کو درآمد
روان برخاست از پیشش چو بنشست
هوش مصنوعی: اندیشه و درک انسان در جایی که عقل وجود ندارد، دیگر نمی‌تواند فعالیت کند و وقتی که خرد از آنجا خارج شد، روح انسان نیز از پیش او برمی‌خیزد و در حالت سکون جایگزین می‌شود.
بود یکسان بر من مست و هشیار
هر آنکو نیست زینسان نیست سرمست
هوش مصنوعی: برای من فرقی نمی‌کند که مست باشم یا هشیار، هر کسی که به این حالتی که من دارم، دچار نیست، به واقع سرمست نیست.
کسی کو جز یکی هرگز ندانست
چه میداند که پنجه چیست یا شصت
هوش مصنوعی: کسی که از وحدت و یگانگی حقیقت آگاه نیست، چگونه می‌تواند مفهوم چیزهایی مانند پنجه یا شصت را درک کند؟
ز بالا و ز پستی در گذشتم
کنون پیشم نه بالا ماند و نی پست
هوش مصنوعی: من از نقاط بلند و پایین عبور کرده‌ام و حالا دیگر نه جای بلندی در پیش روی من است و نه جای پایینی.
مجو ور نه رواق چار طاقش
کسی کز حبس شش سوی جهان جَست
هوش مصنوعی: اگر به دنبال رهایی و آزادی هستی، زمان آن رسیده است که از زندان‌های جهان و محدودیت‌های آن خارج شوی. در غیر این صورت، به هیچ‌جایی نخواهی رسید.
برو ناید مگر در قاب قوسین
چو تیر دل جَهَد از قبضه شست
هوش مصنوعی: برو نمی‌توانی بیایی مگر در محدوده‌ای خاص، مانند تیری که از دو انگشت رها می‌شود و به دل هدف می‌زند.
اگر ور مشرق و مغرب نگنجد
چو ذات مغربی از مغربی رَست
هوش مصنوعی: اگر در شرق و غرب چیزی نتواند جای خودش را پیدا کند، پس وجودی که از مغرب برخاسته، چه جایی برای خود خواهد داشت؟

حاشیه ها

1399/11/08 17:02
اسماعیل عامری

با سلام
معنی کَون در بیت چهارم چیست و استعاره از چه چیزی است در شعر های دیگر ایشان هم مشاهده می ش.د

1401/11/10 00:02
مسیح

با درود.

معنای کَون در این شعر بمعنای لغتنامه ای آن نیست و نیز بمعنای درختچه و... هم نیست. کَون در واقع همان ترکیب کَون و مکان مصطلح میباشد. شاعر عهد خود را با فلک نقض کرده است

1400/06/03 14:09
ملیکا رضایی

مطمئن نیستم ولی شاید این معنی رو بده که کون یه درخت در قدیم الایام بوده خاردار هست و تو لغتنامه هم زده بود که به شیرازی درختی ست که نامش بالش عاشقان هست و شاید عهدی ست که پای آن درخت با یار میکنی منظور باشد ولی من مطمئنم نیستم ؛بزرگان هر چه گویند 

1400/06/17 22:09
علی شهداد

بنظرم بیت اول در مصرع دوم یه «نه» اضافه داره و درستش این باشه:

چنان مستم چنان مستم چنان مست

که نه پا دانم از سر، نه سر از دست