شمارهٔ ۱۱
ای بلبل جان چونی اندر قفس تنها
تا چند درین تنها مانی تو تن تنها
ای بلبل خوشالحان زان گلشن و زان بستان
چون بود که افتادی ناگاه به کلجنها
گویی که فراموشت گردیده درین گلخن
آن روضه و آن گلشن و آن سنبل و سوسنها
بشکن قفس تن را پس تنتنتنگویان
از مرتبه گلخن بخرام به گلشنها
مرغان همآوازت مجموع ازین گلخن
پرنده به گلشن شد بگرفته نشیمنها
در پیش دام و دد معوا نتوان کردن
زین جای مخوف ای جان رو جانب مامنها
ای طایر افلاکی در دام تن خاکی
از بهر دو سه دانه وامانده خرمنها
باری چو نمییاری بیرون شدن از قالب
بر منظرهاش بنشین بگشاده روزنها
ای مغربی مسکین اینجا چه شوی ساکن
کآنجاست برای تو پرداخته مشکنها
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای بلبل جان چونی اندر قفس تنها
تا چند درین تنها مانی تو تن تنها
هوش مصنوعی: ای بلبل عزیز، حال تو در قفس جسمت چگونه است؟ تا چه زمانی میخواهی در این تن تنها بمانی و در این تنهاییت زندگی کنی؟
ای بلبل خوشالحان زان گلشن و زان بستان
چون بود که افتادی ناگاه به کلجنها
هوش مصنوعی: ای بلبل زیباخوان، بگو چگونه شد که ناگهان به گلهای کثیف و دور افتادی، در حالی که در باغ و گلستان شاداب بودی؟
گویی که فراموشت گردیده درین گلخن
آن روضه و آن گلشن و آن سنبل و سوسنها
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در این محیط گرم و دلنشین، یاد تو را فراموش کردهام. این باغ و گلها و سرسبزیها همگی به یاد توست و من در غیاب تو نمیتوانم زیباییهای آنها را درست احساس کنم.
بشکن قفس تن را پس تنتنتنگویان
از مرتبه گلخن بخرام به گلشنها
هوش مصنوعی: قفس جسم خود را بشکن و آزاد شو، تا با شادمانی و سرمستی از دنیای خود به دنیای زیباتر و فرحبخشتر بروی.
مرغان همآوازت مجموع ازین گلخن
پرنده به گلشن شد بگرفته نشیمنها
هوش مصنوعی: پرندگان همنوا و همصدا که در این مکان جمع شدهاند، به سبب جمال و زیبایی به باغی خوشبو و سرسبز رفته و لانههای خود را آنجا ساختهاند.
در پیش دام و دد معوا نتوان کردن
زین جای مخوف ای جان رو جانب مامنها
هوش مصنوعی: در مقابل حیوانات وحشی و خطرناک، نمیتوان در این مکان ترسناک سکونت کرد، ای جان، به سوی مکانهای امن برو.
ای طایر افلاکی در دام تن خاکی
از بهر دو سه دانه وامانده خرمنها
هوش مصنوعی: ای پرنده آسمانی، چرا به خاطر چند دانه بر زمین افتادهاید و خود را در قید و بند این بدن خاکی قرار دادهاید؟
باری چو نمییاری بیرون شدن از قالب
بر منظرهاش بنشین بگشاده روزنها
هوش مصنوعی: پس اگر نمیتوانی از قالب موجود خارج شوی، بر روی منظر او بنشین و روزنههای جدید را باز کن.
ای مغربی مسکین اینجا چه شوی ساکن
کآنجاست برای تو پرداخته مشکنها
هوش مصنوعی: ای شخص بیچاره غربی، چرا در اینجا میمانی؟ زیرا در آنجا برای تو امکانات و لذتهای بیشتری فراهم شده است.