گنجور

شمارهٔ ۲ - قطعهٔ منقول در تاریخ بیهقی

کاروانی همی از ری به سوی دسکره شد
آب پیش آمد و مردم همه بر قنطره شد
گله دزدان از دور بدیدند چو آن
هر یکی زیشان گفتی که یکی قسوره شد
آنچه دزدان را رای آمد بردند و شدند
بد کسی نیز که با دزد همی یکسره شد
رهروی بود در آن راه درم یافت بسی
چون توانگر شد گفتی سخنش نادره شد
هرچه پرسیدند او را همه این بود جواب:
کاروانی زده شد کار گروهی سره شد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1401/04/16 14:07
نردشیر

چه داستان نغزی...

1402/01/11 22:04
احمدرضا ضیایی

بیت دوم بنا به تحقیقات استاد مجید منصوری می بایست بدین صورت باشد:

گله دزدان از دور بدیدند خران 

هر یکی زایشان گفتی که یکی قسوره شد. 

برای اطلاع بیشتر به مقاله ایشان تحت عنوان‌

(تصحیح یک بیت از لبیبی در تاریخ بیهقی) مراجعه کنید.