شمارهٔ ۸۷ - به شاهد لغت نسو، بمعنی هموار و ساده که در آن درشتی نباشد
نسو بود از آنگونه دیوار او
که مانند آئینه بنمود رو
شمارهٔ ۸۶ - به شاهد لغت غلیواج، بمعنی زغن و موش گیر: ای بچه حمدونه بترسم که غلیواجشمارهٔ ۸۸ - به شاهد لغت خلنده، بمعنی در اندرون رونده و مجروح کننده: بود بر دل ز مژگان خلنده
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نسو بود از آنگونه دیوار او
که مانند آئینه بنمود رو
هوش مصنوعی: در دیوار او نشانی از گذشتهها نبود، بلکه همچون آینهای بود که چهرهاش را نمایش میداد.

لبیبی