گنجور

شمارهٔ ۷۸ - به شاهد لغت داشن، بمعنی عطا، داشاد

چکنم که سفیه را به نکوی
نتوان نرم کردن از داشن

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چکنم که سفیه را به نکوی
نتوان نرم کردن از داشن
هوش مصنوعی: چه کار می‌توانم بکنم که فرد نادان را به خوبی نتوان رام کرد؟