شمارهٔ ۵۷ - به شاهد لغت ناگوار، بمعنی چیزی ناگوار و بدهضم که گوارا نشود و مرد گران جان و بمعنی تخمه و امتلا
از سخای تو ناگوار گرفت
خلق را یکسر و منم ناهار
شمارهٔ ۵۶ - به شاهد لغت شهریر، بمعنی روز چهارم از هر ماه (شهریور): چو در روز شهریر آمد بشهرشمارهٔ ۵۸ - به شاهد لغت غرشیده، بمعنی خشم آلوده: چو غرشیده گشتی ز کین و ستیز
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از سخای تو ناگوار گرفت
خلق را یکسر و منم ناهار
هوش مصنوعی: از بخشش و generosity تو، مردم به طور کلی دچار ناراحتی و غم شدند و من هم حال خوبی ندارم.

لبیبی