گنجور

شمارهٔ ۵۷ - به شاهد لغت ناگوار، بمعنی چیزی ناگوار و بدهضم که گوارا نشود و مرد گران جان و بمعنی تخمه و امتلا

از سخای تو ناگوار گرفت
خلق را یکسر و منم ناهار

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از سخای تو ناگوار گرفت
خلق را یکسر و منم ناهار
هوش مصنوعی: از بخشش و generosity تو، مردم به طور کلی دچار ناراحتی و غم شدند و من هم حال خوبی ندارم.