شمارهٔ ۵۴ - به شاهد لغت زاج سور، بمعنی مهمانی و سوری که در حین زادن زن کنند
خزاین تهی شد در آن زاج سور
درونها پر آمد ز عیش و سرور
شمارهٔ ۵۳ - به شاهد لغت پویه، به معنی دویدن: به گرمی چو برق و به نرمی چو ابرشمارهٔ ۵۵ - به شاهد لغت گرازد، به معنی از روی ناز و تکبر خرامد: به روز نبرد آن هژبر دلیر
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خزاین تهی شد در آن زاج سور
درونها پر آمد ز عیش و سرور
هوش مصنوعی: در آن هنگام، گنجینهها خالی شدند و درونها پر از شادی و خوشحالی گردید.

لبیبی