شمارهٔ ۴ - به شاهد لغت آروغ، بمعنی بادی که از سینه و حلق برآید
چون در حکایت آید بانگ شتر کند
و آروغها زند چو خورد ترب و گندنا
شمارهٔ ۳ - به شاهد لغت تکژ به معنی استخوان انگور: گر بیارند و بسوزند و دهندت بر بادشمارهٔ ۵ - به شاهد لغت فوگان، به معنی فقاع: میبارد از دهانت خذو ایدون
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.