شمارهٔ ۳۳ - به شاهد لغت هلیدن، بمعنی فرو گذاشتن
چو گرگ ستمگر بدامت فتد
هلیدن نباشد ز رای و خرد
شمارهٔ ۳۲ - به شاهد لغت نوید، به معنی نالان شد: ز درد دل آن شب بدان سان نویدشمارهٔ ۳۴ - به شاهد لغت دستکره، بمعنی شهری از عراق عجم: کاروانی همی از ری به سوی دسکره شد
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو گرگ ستمگر بدامت فتد
هلیدن نباشد ز رای و خرد
هوش مصنوعی: اگر گرگ ستمگری به دام بیفتد، نشانهای از عقل و فکری در کار نخواهد بود.

لبیبی