شمارهٔ ۳۱ - به شاهد لغت نیا، بمعنی پدر پدر و پدر مادر
ز جودم جهانی پرآوازه شد
روان نیاکان بمن تازه شد
شمارهٔ ۳۰ - به شاهد لغت سکنجیده، بمعنی تراشیده: ز تیرش رخ مه سکنجیده شدشمارهٔ ۳۲ - به شاهد لغت نوید، به معنی نالان شد: ز درد دل آن شب بدان سان نوید
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز جودم جهانی پرآوازه شد
روان نیاکان بمن تازه شد
هوش مصنوعی: از بخششهایم نام و آوازهای در جهان پدید آمده و روح نیاکانم به من تازگی و حیات بخشیده است.

لبیبی