شمارهٔ ۱۰۰ - به شاهد لغت چنبه، بمعنی چوب پشت در . . .
دو چیزش برکن و دو بشکن
مندیش ز غلغل و ز غنبه
دندانش بگاز و دیده بانگشت
پهلو بدبوس و سر به چنبه
شمارهٔ ۹۹ - به شاهد لغت رنبه، بمعنی موی زهار: آنگاه که من هجات گویمشمارهٔ ۱۰۱ - به شاهد لغت نخکله، بمعنی گوزی ( گردویی) سخت: ای بزفتی علم بگرد جهان
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دو چیزش برکن و دو بشکن
مندیش ز غلغل و ز غنبه
هوش مصنوعی: دو چیز را کنار بگذار و دو چیز را بشکن، به صدا و هیاهو و به جلب توجه فکر نکن.
دندانش بگاز و دیده بانگشت
پهلو بدبوس و سر به چنبه
هوش مصنوعی: دندانش را گاز بزن و با نگاهی به پهلوی او، خود را آماده کن. بوی بد و سرور او را در نظر داشته باش.

لبیبی