شمارهٔ ۳۵
همسایه آفتاب ماه است
همسایه آدمی اله است
در جان و تن تو آب حیوان
چون مردم دیده در سیاه است
در ملک وجود غیر حق نیست
در دعوی ما خدا گواه است
دیدم به درون دیده او را
از دیده دیده در نگاه است
جسم تو ز خاک و جان ز خورشید
خورشید میان خاک راه است
زان سوخت ز آفتاب رویش
در سایه زلف او پناه است
کوهی همه شب چو شمع بر ما
در گریه زار و سوز و آه است
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
همسایه آفتاب ماه است
همسایه آدمی اله است
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که همسایهی آفتاب، ماه است و همسایهی انسان، خدا است. به عبارتی میتوان گفت که در زندگی هر موجودی، وجود یک منبع نوری و روحانی وجود دارد. آفتاب و ماه به عنوان نمادهای نور و روشنایی در کنار هم هستند و انسان نیز به عنوان مخلوقی الهی، به خداوند متصل است.
در جان و تن تو آب حیوان
چون مردم دیده در سیاه است
هوش مصنوعی: در وجود تو مانند آب حیات، جان و تن در سیاهی مردم قابل مشاهده است.
در ملک وجود غیر حق نیست
در دعوی ما خدا گواه است
هوش مصنوعی: در عالم وجود، غیر از خدا چیزی نیست و در این دعوی، خداوند شاهد و گواه ماست.
دیدم به درون دیده او را
از دیده دیده در نگاه است
هوش مصنوعی: من در نگاه او، نوعی نگریستی را دیدم که همواره در درون او وجود دارد.
جسم تو ز خاک و جان ز خورشید
خورشید میان خاک راه است
هوش مصنوعی: بدن تو از خاک به وجود آمده و جان تو از نور خورشید است. بین خاک و نور خورشید، مسیری وجود دارد.
زان سوخت ز آفتاب رویش
در سایه زلف او پناه است
هوش مصنوعی: به خاطر تابش آفتاب چهرهاش میسوزد و در سایهی موهای او پناه میگیرد.
کوهی همه شب چو شمع بر ما
در گریه زار و سوز و آه است
هوش مصنوعی: کوهی همچون یک شمع در طوال شب برای ما در حال گریه و زاری و عذاب است.

کوهی