گنجور

شمارهٔ ۹۳ - ذکر عمارتی که بدار الخلاقه شد بلند و آغاز آن ز جامع دین بست کردگار

چو بنشست بر تخت قطب زمانه
که چون قطب بادش بقا جاودانه
هوس خاستش کاز پی ملک داری
بکار بناها کند استواری
چو صاحب خلافه شد از عدل رافه
نهاده لقب حصن دارالخلافه
چو نیت چنان داشت در دل نهانی
که رایت برآرد به کشور ستانی
شدش در دل به بنیاد خیرات مایل
ز نور نیت کرد یک طرف حایل
به فرمود کاول برارند جامع
که بامش برآید به خورشید لامع
به طاعت چو سر پیش محراب شاید
به محرابی از کافران سر رباید
بهر دار کفری ز محراب و منبر
کند سرکشان را نگونسار و بی سر
رسیدند بنیاد کاران دانا
به «پل بر رخ باد بستن» توانا
پیامی مهیا شد اسباب چندان
که ناید در اندیشهٔ هوشمندان
به تعجیل کردند اندک اساسی
که باشد اساسش عمل را قیاسی
چو محراب بیت الخلافه برآمد
درآمد خلیفه چو جمعه درآمد
در روز آدینه را کرد گلشن
ز نور تعبد چو خورشید روشن
ز ایثار گنج پیاپی سراسر
گل زرد را کرد کبریت احمر
مصمم شدش عزم کشور گشائی
که کوشد در اظهار امر خدائی
من این ماجرا در سپهر نخستین
همه گفته‌ام جنبش شاه و تمکین

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو بنشست بر تخت قطب زمانه
که چون قطب بادش بقا جاودانه
هوش مصنوعی: زمانی که او بر تخت حکمرانی نشسته است، مانند قطبی است که باد جاویدان و ماندگاری را به همراه دارد.
هوس خاستش کاز پی ملک داری
بکار بناها کند استواری
هوش مصنوعی: میل او به داشتن ملک و املاک باعث می‌شود تا به ساخت و ساز و استحکام بناها روی آورد.
چو صاحب خلافه شد از عدل رافه
نهاده لقب حصن دارالخلافه
هوش مصنوعی: زمانی که او مقام خلافت را به دست آورد، به خاطر عدالت خود، عنوان "محافظ پایتخت" را دریافت کرد.
چو نیت چنان داشت در دل نهانی
که رایت برآرد به کشور ستانی
هوش مصنوعی: وقتی که فردی در دل خود اراده و نیت پنهانی داشته باشد، به تدریج قدرتی پیدا می‌کند که می‌تواند در سرزمین‌ها تأثیر بگذارد و به موفقیت دست یابد.
شدش در دل به بنیاد خیرات مایل
ز نور نیت کرد یک طرف حایل
هوش مصنوعی: او به خوبی‌ها و کارهای نیک تمایل پیدا کرد و نیتش را با روشنایی دل، به سمت خوبی‌ها معطوف کرد.
به فرمود کاول برارند جامع
که بامش برآید به خورشید لامع
هوش مصنوعی: به فرمان آن برادر، پوشش جامه‌ای براند که بر بامش نور خورشید بتابد.
به طاعت چو سر پیش محراب شاید
به محرابی از کافران سر رباید
هوش مصنوعی: به طاعت و بندگی خداوند، سر خود را به سجده در می‌آورم؛ شاید روزی در میان کافران، سرم به جایی دیگر برود و تحت تأثیر قرار بگیرد.
بهر دار کفری ز محراب و منبر
کند سرکشان را نگونسار و بی سر
هوش مصنوعی: برای نجات مردم از گمراهی‌ها و افکار نادرست، باید به وسیله‌ی جایگاه‌های مذهبی مانند محراب و منبر، در برابر سرکشان و بی‌هویت‌ها ایستادگی کرد.
رسیدند بنیاد کاران دانا
به «پل بر رخ باد بستن» توانا
هوش مصنوعی: کارشناسان دانشمند به جایی رسیدند که می‌توانند بر چالش‌ها و مشکلات غلبه کنند و با قدرت به حل مسائل بپردازند.
پیامی مهیا شد اسباب چندان
که ناید در اندیشهٔ هوشمندان
هوش مصنوعی: پیام آماده‌ای منتشر شد که به اندازه‌ای وسیع و گسترده است که حتی در ذهن دانایان نیز جای نمی‌گیرد.
به تعجیل کردند اندک اساسی
که باشد اساسش عمل را قیاسی
هوش مصنوعی: آنها به سرعت پایه‌ای کوچک ایجاد کردند که اساس آن، عمل را به گونه‌ای مقایسه‌ای می‌سازد.
چو محراب بیت الخلافه برآمد
درآمد خلیفه چو جمعه درآمد
هوش مصنوعی: زمانی که محراب بیت‌الخلافت برپا شد و خلیفه وارد شد، همانند جمعه‌ای که به سر می‌رسد.
در روز آدینه را کرد گلشن
ز نور تعبد چو خورشید روشن
هوش مصنوعی: در روز جمعه، گلشن به دلیل نور و عبادت درخشش خاصی پیدا کرده است، مانند روشنایی خورشید.
ز ایثار گنج پیاپی سراسر
گل زرد را کرد کبریت احمر
هوش مصنوعی: از فدای خود، گنجینه‌ی بی‌پایان را به وجود آورد و تمام گل‌های زرد را تبدیل به آتش سرخ کرد.
مصمم شدش عزم کشور گشائی
که کوشد در اظهار امر خدائی
هوش مصنوعی: او تصمیم گرفت که به کشورگشایی بپردازد و در این راه، به نمایش قدرت خدایی خود تلاش کند.
من این ماجرا در سپهر نخستین
همه گفته‌ام جنبش شاه و تمکین
هوش مصنوعی: من تمامی این وقایع را در آسمان اولیه بیان کرده‌ام، از حرکات شاه و اطاعت کردن مردم.