گنجور

شمارهٔ ۷۵ - داستان در حک کردن نقش کفر به پلارک چند از دیباچه عشق خضر خان که شاهی از سواد هندوستان و حرفی خان خانان بود

کنون از فتح هندوستان دهم شرح
کنم دیباچهٔ گرشاسپ را طرح
بگویم آنچه کرد از کاردانی
گهی لشکر کشی گه پهلوانی
که چون شاه جهان شد عار باشد
که ذکر او بدین مقدار باشد
به جز یک فتح ملک «دیو گیری»
که کرد این کار شاهان در امیری
به دولت زان پسش کین چرخ خم پشت
کلید فتح دهلی داد در مشت
چو ملک سند هو کوهستان و دریا
به طاعت گاه فرمان شد مهیا
به قدرت رای زد بخت بلندش
که رای «گوجرات» افتد به بندش
خلل در سومنات افگند زانسان
که شد بت خانهٔ گردون هراسان
روان گشت از پی پیل و خزائن
الغخان معظم سوی «جهائن»
بسوی حصن «رنتهنبور» شد تیز
کزان که لاله که لاله رویاند به خونریز
از آن پس نامزد شد لشکر شاه
که بر سمت «تلنگی» به سپر دراه
از آن پس نامزد شد «بار بک» باز
که سازد پیل معبر طعمهٔ باز
کند بر دور لشکر دست بر دست
دلیران را ز خون معبری مست
سواحل تا حد «لنکا» بگیرد
به قطره عرضهٔ دریا بگیرد
همه خاک سواحل تا سر اندیب
کند از بوی عنبرین طیب
بدین گونه که باید پایه بالا
مکر هم زادهٔ او شمس والا
خضر خانی کز اقبال مبینش
گواهی میدهد نور جبینش
چو بخت خود جوان و پیر تدبیر
چو نام خویش خورشید جهانگیر
هنوزش تیغ فتح اندر نهفته است
هنوزش یک گل از صد ناشگفته است

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کنون از فتح هندوستان دهم شرح
کنم دیباچهٔ گرشاسپ را طرح
هوش مصنوعی: حالا می‌خواهم دربارهٔ پیروزی خود بر هندوستان صحبت کنم و مقدمه‌ای بر داستان گرشاسپ را بیان کنم.
بگویم آنچه کرد از کاردانی
گهی لشکر کشی گه پهلوانی
هوش مصنوعی: بخواهم بگویم که چه کارهایی از روی دانش و تدبیر انجام داده‌ام؛ گاهی جنگیده‌ام و گاهی به پهلوانی پرداخته‌ام.
که چون شاه جهان شد عار باشد
که ذکر او بدین مقدار باشد
هوش مصنوعی: زمانی که او به مقام شاه جهان رسید، ننگ است که نامش به این اندازه کوچک و محدود بیفتد.
به جز یک فتح ملک «دیو گیری»
که کرد این کار شاهان در امیری
هوش مصنوعی: به جز پیروزی‌ای که این شاهان در سرزمین دیوها به دست آورده‌اند، کار دیگری از آن‌ها به یاد نمی‌ماند.
به دولت زان پسش کین چرخ خم پشت
کلید فتح دهلی داد در مشت
هوش مصنوعی: پس از این، به او ارزانی می‌شود که تقدیر و سرنوشت، در سختی‌ها و چرخش‌های زمان، کلید پیروزی را در دستانش قرار داده است.
چو ملک سند هو کوهستان و دریا
به طاعت گاه فرمان شد مهیا
هوش مصنوعی: چون سلطان، کوه‌ها و دریا را به فرمان خود درآورد، همه چیز آماده‌ی اطاعت شد.
به قدرت رای زد بخت بلندش
که رای «گوجرات» افتد به بندش
هوش مصنوعی: به لطف سرنوشت و شانس خوبش، رای او در «گوجرات» به موفقیت می‌رسد و به دستش می‌افتد.
خلل در سومنات افگند زانسان
که شد بت خانهٔ گردون هراسان
هوش مصنوعی: بشر با افکارش باعث خراب شدن سومنات شد، زیرا بت‌خانهٔ آسمانی را به ترس انداخت.
روان گشت از پی پیل و خزائن
الغخان معظم سوی «جهائن»
هوش مصنوعی: روح و جان آن فرد به دنبال فیل و گنجینه‌های بزرگ راهی «جهائن» شد.
بسوی حصن «رنتهنبور» شد تیز
کزان که لاله که لاله رویاند به خونریز
هوش مصنوعی: به سمت دژ رنتهنبور با سرعت حرکت کرد، چون در آنجا گل‌های لاله‌ای که با خون روییده‌اند، وجود دارد.
از آن پس نامزد شد لشکر شاه
که بر سمت «تلنگی» به سپر دراه
هوش مصنوعی: پس از آن، گروهی از جنگجویان شاه در کنار «تلنگی» به صف ایستادند و آماده نبرد شدند.
از آن پس نامزد شد «بار بک» باز
که سازد پیل معبر طعمهٔ باز
هوش مصنوعی: از آن زمان «بار بک» دوباره تدارک دید که چگونه فیل را به سمت شکار طعمه هدایت کند.
کند بر دور لشکر دست بر دست
دلیران را ز خون معبری مست
هوش مصنوعی: بسیج کردن نیروها و تلاش برای ایجاد راهی مطمئن و امن، در حالی که دلیران با شجاعت و فداکاری به پیش می‌روند و از خون خود برای حفظ این راه مایه می‌گذارند.
سواحل تا حد «لنکا» بگیرد
به قطره عرضهٔ دریا بگیرد
هوش مصنوعی: سواحل تا جایی که به «لنکا» برسند، به اندازه یک قطره از دریا را در بر می‌گیرند.
همه خاک سواحل تا سر اندیب
کند از بوی عنبرین طیب
هوش مصنوعی: تمام خاک سواحل تا انتهای دوردست به خاطر بوی خوش عطر عنبر معطر است.
بدین گونه که باید پایه بالا
مکر هم زادهٔ او شمس والا
هوش مصنوعی: به این صورت که پایه‌های بالا و افتخارات بزرگ، نتیجه‌ی تلاش‌های مکرر و پیوسته‌ای است که از او به وجود آمده است.
خضر خانی کز اقبال مبینش
گواهی میدهد نور جبینش
هوش مصنوعی: او کسی است که با حال خوش و چهره درخشانی که دارد، نشانه‌های خوشبختی و سعادت را نمایان می‌کند.
چو بخت خود جوان و پیر تدبیر
چو نام خویش خورشید جهانگیر
هوش مصنوعی: چه زمانی که جوانی و چه زمانی که پیری، شیوه‌ درستی برای زندگی خود انتخاب کن، زیرا نام و یاد تو مانند خورشیدی که بر جهان می‌تابد، می‌تواند درخشان و ماندگار باشد.
هنوزش تیغ فتح اندر نهفته است
هنوزش یک گل از صد ناشگفته است
هوش مصنوعی: او هنوز به پیروزی و موفقیتی که به دست آورده است، دست نیافته و در دلش احساسات و زیبایی‌هایی وجود دارد که هنوز بیان نشده‌اند.