گنجور

شمارهٔ ۶۱ - ترصیع

باده نوشین به صفا خواست کرد
وعدهٔ دوشین به وفا راست کرد
نور هدایت به چراغم رسان
بوی عنایت به دماغم رسان
غمزدگان را به طرف دلگشای
گمشدگان را به کرم رهنمای
طفل گیار از هوا ریخت شیر
مغز جهان را ز صبا زد عبیر
گم شده‌ام راه نمایم تو باش
بی بصرم نور فزایم تو باش
برق بهر سوی بتابی دگر
دشت زهر جوی بیابی دگر
هر طرفش ره بشتابی دگر
هر قدمش سیر بر آبی دگر

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باده نوشین به صفا خواست کرد
وعدهٔ دوشین به وفا راست کرد
هوش مصنوعی: شراب شیرین و دلنشین خواهان صفا و پاکی است و این خواسته به تعهدی که در شب گذشته به آن اشاره شده، وفا می‌کند.
نور هدایت به چراغم رسان
بوی عنایت به دماغم رسان
هوش مصنوعی: به من روشنی هدایت ارزانی کن و مهر و محبت را به قلبم برسان.
غمزدگان را به طرف دلگشای
گمشدگان را به کرم رهنمای
هوش مصنوعی: دلشکستگان را به سمت کسی که دلشان را شاد می‌کند راهنمایی کن و گمراهان را با لطف و مهربانی هدایت کن.
طفل گیار از هوا ریخت شیر
مغز جهان را ز صبا زد عبیر
هوش مصنوعی: کودک گلی از هوا شیر را می‌ریزد و مغز جهان را از نسیم صبح عطرآگین می‌کند.
گم شده‌ام راه نمایم تو باش
بی بصرم نور فزایم تو باش
هوش مصنوعی: من در راه گم شده‌ام و تو می توانی راهنمای من باشی، اگرچه من بینایی ندارم، تو می‌توانی نور و روشنی بخش من باشی.
برق بهر سوی بتابی دگر
دشت زهر جوی بیابی دگر
هوش مصنوعی: برق به هر سمتی می‌تابد و در این دشت، زهرهایی را می‌یابی که از آن‌ها بی‌خبر بودی.
هر طرفش ره بشتابی دگر
هر قدمش سیر بر آبی دگر
هوش مصنوعی: هر جا که بروی، آنجا کار و زندگی جدیدی برایت به وجود می‌آید و در هر قدمی که برمی‌داری، تجربه‌ای تازه و متفاوت را احساس می‌کنی.