شمارهٔ ۵۵ - تجنیس
باش به کامم که به کام توام
زنده و نازنده به نام توام
حکمت و حکمش که ندارد زوال
هم ز خلل خالی و هم از خیال
بر در تو آمدهام شرمسار
از شر من در گذر و در گزار
اشتر پویندهٔ پولاد پای
کوه نما از تن کوهان نمای
ابر شده کوه بلند از شکوه
برق شده بر سر او تیغ کوه
آب معانی ز دلم زاد زود
آتش طبعم به قلم داد دود
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.