گنجور

شمارهٔ ۵۴ - تجرید

خسرو من! بگذر از بن گفتگوی
نیکی خویش و بد مردم مگوی
چشم تو از عیب تو دیدن تهی است
از دگری پرس که عیب تو چیست
چشم بخود باز مکن چون خسان
بین سوی خود لیک به چشم کسان
پیل طلب کرد، شه، پیل زور
کاورد آن بی نمکان را به شور
همچو کمان پر خم و تیر از میان
تیر ستاده است و کمانش روان
از رخ خود، پیش تو، خاقان چین
صورت چین کرده بروی زمین

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خسرو من! بگذر از بن گفتگوی
نیکی خویش و بد مردم مگوی
هوش مصنوعی: ای خسرو من! از بحث کردن درباره خوبی‌های خود و بدی‌های مردم بگذر و از آن صحبت نکن.
چشم تو از عیب تو دیدن تهی است
از دگری پرس که عیب تو چیست
هوش مصنوعی: چشم تو قادر به دیدن عیوب تو نیست، بنابراین از دیگران بپرس که عیب‌های تو چیست.
چشم بخود باز مکن چون خسان
بین سوی خود لیک به چشم کسان
هوش مصنوعی: چشم خود را به روی واقعیت‌های درونی‌ات نگشای، چون این کار برای افراد نادان است. اما می‌توانی به آنچه دیگران می‌بینند و درک می‌کنند، توجه کنی.
پیل طلب کرد، شه، پیل زور
کاورد آن بی نمکان را به شور
هوش مصنوعی: شاه، فیل را خواست و فیل نیروی خود را بر آن موجود بی‌نمک و بی‌خاصیت به نمایش گذاشت.
همچو کمان پر خم و تیر از میان
تیر ستاده است و کمانش روان
هوش مصنوعی: شخصی با حالت خاصی ایستاده است که شبیه به کمان خمیده و تیر پرتاب شده‌ای به نظر می‌رسد. این تصویر نشان‌دهنده‌ی آمادگی و توانایی او برای اقدام یا واکنش است.
از رخ خود، پیش تو، خاقان چین
صورت چین کرده بروی زمین
هوش مصنوعی: از چهره‌ات، به خاطر تو، پادشاه چین، زیبایی را به روی زمین آورده‌ای.