گنجور

شمارهٔ ۴۹ - دیگر صنایع بدیعی:

مستی او مایهٔ هشیاریش
خفته همه خلق ز بیداریش
کردی بزرگی به حق کهتران
داد سبک جامه به قیمت گران
این همه بیداری ما خفتن ست
کامدن ما ز پی رفتن ست
از پی نامی که مبادش امید،
نامه سیه کردی و دیده سپید!

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مستی او مایهٔ هشیاریش
خفته همه خلق ز بیداریش
هوش مصنوعی: مستی او سبب بیداری و آگاهی‌اش شده است، و این حالتی که دارد باعث خوابیدن دیگران شده است.
کردی بزرگی به حق کهتران
داد سبک جامه به قیمت گران
هوش مصنوعی: تو به حق کسانی که کوچک‌تر از خودت هستند، بزرگی عطا کردی، در حالی که خودت با لباس ساده‌ای به سر می‌کنی که ارزش زیادی دارد.
این همه بیداری ما خفتن ست
کامدن ما ز پی رفتن ست
هوش مصنوعی: این که ما اینقدر بیدار هستیم، در واقع نشانه‌ای از خواب آلودگی ماست، و حضور ما در اینجا تنها به خاطر رفتن به جایی دیگر است.
از پی نامی که مبادش امید،
نامه سیه کردی و دیده سپید!
هوش مصنوعی: برای دستیابی به نامی که هیچ امیدی به آن نیست، در دل نامه‌ای تاریک نوشتی و چشمی امیدبخش دادی!