گنجور

شمارهٔ ۴۱ - در وصف پیل جنگی هندی

پیل چو کوهی که بود بی‌سکون
چارستون زیر که بی ستون
وان جل زر نیش به فرو شکوه
سایه همی کرد به بالای کوه
سود بگردون سر شنگرف سای
رنگ شفق زو شده شنگرف زای
پیچش خرطوم بسان کمند
اژدری افتاده ز کوه بلند
اژدر آن کوه شده پارپیچ
مار ازو یافته در غار پیچ
بر شده بالا و سوارش بلند
چون دو پیاده به پس پیل بند
در ته پا کوه زمین سای او
پایهٔ کوهی به صفت پای او
زان سپر انگیزیی سهمناک
در تهٔ پایش سپری گشته خاک
شاه ز بندی که به پایش فگند
مات شده صد شه از آن پیل بند
گر به سپل پای برادر ز جای
سلسله فریاد بر ارد ز پای
کشتی عاج است تو گوئی روان
گشته دو گوشش زد و سو بادبان
گوش که با چشم همی کرد لاغ
مروحه‌ای بود به پیش چراغ
طرفه که آن مروحه ز آسیب باد
هیچ گزندی به چراغش نداد
بر کشد از تارک بدخواه مغز
وزین دندان کند این کار نغز
در صف کین کرده به دندان ستیز
خون عدو خورده به دندان تیز
خصم ترش را که بدندان درید
زان ترشی کندی دندان ندید
چون جرسش، در روش، آواز داد
گنبد گردنده صدا باز داد
بانگ بلندش زده با رعد کوس
ابر بلندش به قدم داد بوس
خورده زخم خانهٔ دولت شراب
مست شده، کرده جهانی خراب
از می شه بس که رخش یافت رنگ
کرد فراموش خورشهای بنگ
تا ز می مجلس شه مژده یافت
بنگ رها کرد و به مجلس شتافت
الغرض آن پیل و همان تاج و تخت
کان نرسد جز به خداوند بخت

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیل چو کوهی که بود بی‌سکون
چارستون زیر که بی ستون
هوش مصنوعی: ماهیچگونه حرکت و تغییری نداریم و مانند کوهی بزرگ ثابت و بی‌حرکت هستیم. در این بی‌سکونی، پایه‌های ما مانند چهار ستون هستند که در زیر یک ساختار محکم قرار دارند.
وان جل زر نیش به فرو شکوه
سایه همی کرد به بالای کوه
هوش مصنوعی: آن زنبور طلایی که به نیشش معروف است، سایه‌اش را بر روی بلندی‌های کوه می‌انداخت.
سود بگردون سر شنگرف سای
رنگ شفق زو شده شنگرف زای
هوش مصنوعی: در آسمان، رنگ قرمز شفق به مانند رنگ شنگرف (یک نوع رنگ قرمز) در حال پخش شدن است و این نمای زیبای طبیعت به نوعی به زندگی و سودهایی که در آن وجود دارد، اشاره دارد.
پیچش خرطوم بسان کمند
اژدری افتاده ز کوه بلند
هوش مصنوعی: خرطوم مانند کمند اژدها پیچیده و از بلندی کوه پایین آمده است.
اژدر آن کوه شده پارپیچ
مار ازو یافته در غار پیچ
هوش مصنوعی: در دامنه کوه، اژدهایی به وجود آمده که مار را در غار خود محبوس کرده و به دور خود پیچیده است.
بر شده بالا و سوارش بلند
چون دو پیاده به پس پیل بند
هوش مصنوعی: کسی که با قامت بلند و با اراده‌ای محکم در حال حرکت است، مانند دو نفر پیاده‌نظام که دنبال یک فیل می‌روند، به جلو می‌تازد.
در ته پا کوه زمین سای او
پایهٔ کوهی به صفت پای او
هوش مصنوعی: در انتهای پا، همانند کوه، استحکام و استواری وجود دارد و پایه‌های او به قدری محکم است که شبیه پایه‌های یک کوه به نظر می‌رسند.
زان سپر انگیزیی سهمناک
در تهٔ پایش سپری گشته خاک
هوش مصنوعی: از آن سپر ترسناک، در انتهای پاهایش، سپری از خاک به وجود آمده است.
شاه ز بندی که به پایش فگند
مات شده صد شه از آن پیل بند
هوش مصنوعی: شاه در اثر بستن زنجیر به پاهایش، به اندازه‌ای حیرت‌زده و مضطرب شده که صد پادشاه دیگر نیز از آن ترس و وحشت به دام افتاده‌اند.
گر به سپل پای برادر ز جای
سلسله فریاد بر ارد ز پای
هوش مصنوعی: اگر برادر در موقعیتی مشکل به وجود آورد و به او اعتراض کنی، باید با صدای بلند فریاد بزنی تا توجه او جلب شود.
کشتی عاج است تو گوئی روان
گشته دو گوشش زد و سو بادبان
هوش مصنوعی: کشتی به طرز خاصی به نظر می‌رسد، گویی که با دو گوشش در آب حرکت کرده و بادبان‌هایش در باد کشیده شده است.
گوش که با چشم همی کرد لاغ
مروحه‌ای بود به پیش چراغ
هوش مصنوعی: گوشی که از نظر به چشم کمک می‌گیرد، مانند یک رهگذر است که در جلو چراغ قرار دارد.
طرفه که آن مروحه ز آسیب باد
هیچ گزندی به چراغش نداد
هوش مصنوعی: عجیب است که آن پروانه به رغم اینکه در معرض باد قرار داشت، هیچ آسیبی به چراغش وارد نکرد.
بر کشد از تارک بدخواه مغز
وزین دندان کند این کار نغز
هوش مصنوعی: بدخواه را از بالاترین نقطه‌اش آگاه کرده و با دندان‌هایش آن کار زیبا را انجام می‌دهد.
در صف کین کرده به دندان ستیز
خون عدو خورده به دندان تیز
هوش مصنوعی: در صف دشمنی، با دندان‌هایی که برای جنگ آماده است، خون دشمن را می‌جود و می‌خورد.
خصم ترش را که بدندان درید
زان ترشی کندی دندان ندید
هوش مصنوعی: کسی که دشمنی تلخ دارد و او را با دندان پاره می‌کند، نمی‌تواند تشدید تلخی را ببیند.
چون جرسش، در روش، آواز داد
گنبد گردنده صدا باز داد
هوش مصنوعی: زمانی که ناقوس (جرس) در روش نورانی خود ندا داد، گنبد آسمان نیز پاسخ صوتی داد.
بانگ بلندش زده با رعد کوس
ابر بلندش به قدم داد بوس
هوش مصنوعی: صدای بلندی از او به گوش می‌رسد، همچون رعد و برق که برآمدگی ابرها را می‌شکافد؛ او با قدم‌هایش جلو می‌آید و بوسه‌ای می‌زند.
خورده زخم خانهٔ دولت شراب
مست شده، کرده جهانی خراب
هوش مصنوعی: زخمی که بر پیکرهٔ نظام زده شده، باعث شده که در زیر سلطهٔ شراب، همه چیز به chaos و ویرانی کشیده شود.
از می شه بس که رخش یافت رنگ
کرد فراموش خورشهای بنگ
هوش مصنوعی: به خاطر نوشیدن زیاد شراب، چهره‌اش رنگین و زیبا شده و یادش رفته که روزگاری خورشید درخشان‌تری بوده است.
تا ز می مجلس شه مژده یافت
بنگ رها کرد و به مجلس شتافت
هوش مصنوعی: پس از اینکه از نوشیدنی خوشمزه‌ای در مهمانی خبری شنید، دیگر به نوشیدنیهای قبلی توجه نکرد و به سمت مهمانی rushed کرد.
الغرض آن پیل و همان تاج و تخت
کان نرسد جز به خداوند بخت
هوش مصنوعی: به طور کلی، این جمله به این معناست که دستیابی به موفقیت و بزرگی (که به تعبیر شاعر به شکل پادشاهی و قدرت است) فقط به دست تقدیر و سرنوشت میسر می‌شود و هیچ کس نمی‌تواند به تنهایی به این مقام‌ها برسد.

حاشیه ها

1397/10/13 13:01
محمد

اژدر آن کوه شده پارپیچ
مار ازو یافته در غار پیچ

کلمه پارپیچ نداریم
این بیت مصرع اول باید مارپیچ باشه . تناسب بین مار و مارپیچ بیشتره