شمارهٔ ۳۵ - صفت مناره
شکل مناره چو ستونی ز سنگ
از پی سقف فلک شیشه رنگ
آن که ز زر بر سرش افسرشده است
سنگ ز نزدیکی خور زر شده است
سنجر سنگین که ستون سپهر
آمده از مهر و شده هم به مهر
سنگ وی از بس که به خورشید شود
زو از خورشید عیاری نمود
از پی بررفتن هفت آسمان
کرد زمین تا به فلک نرد بان
گرد سرش کرد موذن چو گشت
قامتش از مسجد عیسی گذشت
موذنش آن جا که اقامت کشید
قامت موذن نتواند رسید
مسجد جامع ، زدرون ، چون بهشت
حوض ، زبیرون ، شده گوهر سرشت
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شکل مناره چو ستونی ز سنگ
از پی سقف فلک شیشه رنگ
هوش مصنوعی: شکل مناره مانند ستونی از سنگ است که برای حمایت از سقف آسمان، رنگی شبیه شیشه دارد.
آن که ز زر بر سرش افسرشده است
سنگ ز نزدیکی خور زر شده است
هوش مصنوعی: آن کسی که تاج و تختش از طلاست، در واقع، حتی سنگی که نزدیک اوست نیز به دلیل حضورش، باارزش و مانند طلا شده است.
سنجر سنگین که ستون سپهر
آمده از مهر و شده هم به مهر
هوش مصنوعی: فرستادهای سنگین از سنجر، که به سمت آسمان آمده و در کنار محبت قرار گرفته است.
سنگ وی از بس که به خورشید شود
زو از خورشید عیاری نمود
هوش مصنوعی: به خاطر تابش شدید خورشید بر سنگ، سنگ به قدری درخشان میشود که مانند خورشید خود را نشان میدهد.
از پی بررفتن هفت آسمان
کرد زمین تا به فلک نرد بان
هوش مصنوعی: زمین برای رسیدن به آسمانهای بلند هفتگانه تلاش و کوشش میکند.
گرد سرش کرد موذن چو گشت
قامتش از مسجد عیسی گذشت
هوش مصنوعی: وقتی موذن دور سر او حلقه زد، قامتش به قدری بلند شد که از عیسی در مسجد بالارفت.
موذنش آن جا که اقامت کشید
قامت موذن نتواند رسید
هوش مصنوعی: موذن جایی که سکونت کرده است، دیگر توان ایستادن موذن را نخواهد داشت.
مسجد جامع ، زدرون ، چون بهشت
حوض ، زبیرون ، شده گوهر سرشت
هوش مصنوعی: مسجد جامع از داخل مانند بهشتی است که حوضی زیبا دارد و از خارج به زیبایی و ارزش خود میبالد.