گنجور

شمارهٔ ۳۱ - (بازگشتن کیقباد بسوی دهلی )

کرد چو ره در سرطان آفتاب
چشمهٔ خورشید فرو شد به آب
ابر سرا پرده به بالا کشید
سبزه صف خویش به صحرا کشید
تندی سیلاب ز بالای کوه
از شعب آورد زمین را ستوه
برق بهر سوی به تابی دگر
دشت بهر جوی به آبی دگر
شالی سر سبز ندانم ز چیست
کآب گذشتش ز سر، آنگاه زیست
آب فراخی همه ره تا به گنگ
آمده لشکر همه از آب تنگ
پای ستوران به زمین در شده
گاو زمین را سم شان سر شده
بود به هر جا که نزول سپاه
تنگی جو بود و فراخی کاه

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کرد چو ره در سرطان آفتاب
چشمهٔ خورشید فرو شد به آب
هوش مصنوعی: زمانی که راه به سمت سرطان پیچید، تابش خورشید در آب چشمه منعکس شد.
ابر سرا پرده به بالا کشید
سبزه صف خویش به صحرا کشید
هوش مصنوعی: ابرها پرده آسمان را کنار زده‌اند و سبزه‌ها و گل‌ها را به دشت و صحرا برده‌اند.
تندی سیلاب ز بالای کوه
از شعب آورد زمین را ستوه
هوش مصنوعی: سیلاب تند از بالای کوه به زمین فشار می‌آورد و آن را به زانو درمی‌آورد.
برق بهر سوی به تابی دگر
دشت بهر جوی به آبی دگر
هوش مصنوعی: برق در آسمان به سمت‌های مختلف درخشندگی می‌افکند و دشت نیز به خاطر جریان آب‌های تازه، زندگی و طراوت جدیدی می‌یابد.
شالی سر سبز ندانم ز چیست
کآب گذشتش ز سر، آنگاه زیست
هوش مصنوعی: نمی‌دانم این شال سبز از چه چیزی است که وقتی آبی از کنار آن می‌گذرد، همچنان زنده می‌ماند.
آب فراخی همه ره تا به گنگ
آمده لشکر همه از آب تنگ
هوش مصنوعی: آب فراوان باعث شده که همه به سوی گنگ بیایند و لشکر همه از آبی که کم است عبور می‌کنند.
پای ستوران به زمین در شده
گاو زمین را سم شان سر شده
هوش مصنوعی: پای سوارکاران به زمین افتاده و گاو نیز زمین را با سم‌هایش شکسته است.
بود به هر جا که نزول سپاه
تنگی جو بود و فراخی کاه
هوش مصنوعی: هر جا که لشکری فرود آمد، زمین کم و بیش خشک بود اما علف‌ها و کاه‌ها فراوان بودند.