شمارهٔ ۳ - سلطان کیقباد، گر چه جوان عشرت پسند و عیاش بود مگر از فهم شعر بی بهره نبود وامیر خسرو را صله داد و مکلف به نظم آوردن شرح دیدار او سال پیش بین پسر و پدر (کیقباد و ناصرالدین محمود) نمود، زیرا امیر خسرو خود گواه آن وقایع بود که، آن زمان سبب استحکام اوضاع سلطنت هند گردید در قران السعدین میگوید:
بعد دو روزی که رسیدم ز راه
زآمدنم زود خبر شد به شاه
حاجبی آمد بشتابندگی
داد نویدم به صف بندگی
شه چو در چیدهٔ من دیده تر
مهره بچید از ندمای دیگر
گفت که : ای ختم سخن پروران!
ریزه خور خوانچهٔ تو دیگران
از دل پاکت که هنر پرور ست
همت ما را طلبی در سرست
گر تو درین فن کنی اندیشه چست
از تو شود خواستهٔ من درست
خواسته چندانت رسانم ز گنج
کز پی خواهش نبری هیچ رنج
گفتمش: ای تاجور جم جناب!
بخت ندیده چو تو شاهی به خواب
من که بوم داعی مدحت طراز؟
تا چو توئی را به من آید نیاز؟
باغ ، نه از گل طلبد رنگ وبوی
ابر ، نه از قطره بود آب جوی
حاصلم از طبع کژ و فکر سست
نیست مگر پارسی نادرست!
گر غرض شاه براید بدان
دولت من روی نماید بدان
گفت : چنان بایدم، ای سحر سنج!
کز پی من روی نه پیچی ز رنج
جسم سخن را به هنر جان دهی
شرح ملاقات دو سلطان دهی
نظم کنی جمله به سحر زبان
قصهٔ من با پدر مهربان
تا اگرم هجر درآرد ز پای
آیدم از خواندن آن دل به جای !
این سخنم گفت و به گنجور جود
از نظر لطف اشارت نمود
برد مرا خازن دولت چو باد
مهر زر و خلعت شاهیم داد
شمارهٔ ۲ - مگر آرزوی دیدن ما در و دوستان و خویشان او را باز به دهلی آورد:: من ز پی شرم خداوند خویششمارهٔ ۴ - اینک شاعر بیان می کند که چسان قران السعدین را به نظم آورد:: از درشه با همه شرمندگی
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بعد دو روزی که رسیدم ز راه
زآمدنم زود خبر شد به شاه
هوش مصنوعی: پس از دو روز که به راه افتادم، خبر آمدن من به سرعت به اطلاع شاه رسید.
حاجبی آمد بشتابندگی
داد نویدم به صف بندگی
هوش مصنوعی: حاجبی با شتاب نزد من آمد و به من خبر داد که باید به صف بندگان درآیم.
شه چو در چیدهٔ من دیده تر
مهره بچید از ندمای دیگر
هوش مصنوعی: وقتی شاه در جایی به درستی دیده شود، مهرههای او از نظر دیگران در جای خود قرار میگیرند.
گفت که : ای ختم سخن پروران!
ریزه خور خوانچهٔ تو دیگران
هوش مصنوعی: سخنگو گفت: ای کسانی که پایانی بر سخن دیگران هستید! دیگران هم از سفرهٔ شما بهرهمند میشوند.
از دل پاکت که هنر پرور ست
همت ما را طلبی در سرست
هوش مصنوعی: اگر دل پاک و هنرمند داشته باشی، باید در فکر و ارادهات تلاش و جدیت فراوانی باشد.
گر تو درین فن کنی اندیشه چست
از تو شود خواستهٔ من درست
هوش مصنوعی: اگر در این هنر درستی و دقت به خرج بدهی، آنگاه خواستهام از تو به حقیقت خواهد رسید.
خواسته چندانت رسانم ز گنج
کز پی خواهش نبری هیچ رنج
هوش مصنوعی: میخواهم خواستههایت را با منابع فراوانی که دارم، برآورده کنم و برای این کار باید زحمتی نکشی.
گفتمش: ای تاجور جم جناب!
بخت ندیده چو تو شاهی به خواب
هوش مصنوعی: به او گفتم: ای پادشاه با اعتبار! تو که بختت را ندیدهای، چطور میتوانی خواب خوشی ببینی؟
من که بوم داعی مدحت طراز؟
تا چو توئی را به من آید نیاز؟
هوش مصنوعی: من که هستم که لایق ستایش تو باشم؟ تا کی کسی مانند تو نیازش به من احساس کند؟
باغ ، نه از گل طلبد رنگ وبوی
ابر ، نه از قطره بود آب جوی
هوش مصنوعی: باغ به خودی خود رنگ و بوی خاصی دارد و نیازمند گل نیست، همچنین ابر نیز برای وجود خود به قطرات آب جوی وابسته نیست.
حاصلم از طبع کژ و فکر سست
نیست مگر پارسی نادرست!
هوش مصنوعی: نتیجهای که از ذوق نادرست و اندیشه سست خود میگیرم، جز چند کلمهی بیمعنا به زبان فارسی نیست!
گر غرض شاه براید بدان
دولت من روی نماید بدان
هوش مصنوعی: اگر نیت شاه به سوی آن حکمرانی باشد، من نیز روی به آنجا میآورم.
گفت : چنان بایدم، ای سحر سنج!
کز پی من روی نه پیچی ز رنج
هوش مصنوعی: او گفت: باید به گونهای باشم، ای سازنده سحر، که به خاطر من نه راهی را بپیچم و نه از رنجها دور شوم.
جسم سخن را به هنر جان دهی
شرح ملاقات دو سلطان دهی
هوش مصنوعی: با هنر و خلاقیت، احساسات و معانی را به زندگی میبخشیم و میتوانیم دیدار دو بزرگوار را به زیبایی وصف کنیم.
نظم کنی جمله به سحر زبان
قصهٔ من با پدر مهربان
هوش مصنوعی: همه چیز را با مهارت و زیبایی تنظیم کنی و داستان من را با پدر مهربانم بگویی.
تا اگرم هجر درآرد ز پای
آیدم از خواندن آن دل به جای !
هوش مصنوعی: اگر روزی جدایی بر من سایه افکند، از خواندن آن دل کنارهگیری نمیکنم.
این سخنم گفت و به گنجور جود
از نظر لطف اشارت نمود
هوش مصنوعی: او این سخن را گفت و با بزرگواری خود به من نگاهی محبتآمیز انداخت.
برد مرا خازن دولت چو باد
مهر زر و خلعت شاهیم داد
هوش مصنوعی: خزانهدار حکومت من را مانند بادی که زر و لباس شاهانه را به همراه میآورد، به جایی برد.
حاشیه ها
1397/12/12 23:03
جعفر مصباح
خو آنچه-->. خونچه
تا جور--->. تاجوَر
گنجو رجود--> گنجور جود