گنجور

شمارهٔ ۲۹ - (اندرز پدر به پسر)

چون به سخن رفت بسی داوری
دور درآمد به نصیحت‌گری
داد نخستش به دعایی پناه
کایزدت از حادثه دارد نگاه!
ریخت پس آن گاه به مهر تمام
داروی تلخش ز نصیحت به کام
کای پسر! از مُلک و جوانی مناز
ناز بدو کن که شد او بی‌نیاز
خشم بهر جرم میاور به کس
ز آتش سوزنده نگهدار خس
چون به گنه معترف آید کسی
عفو نکوتر ز سیاست بسی
وآن که برآرد به خلافت سری
سر بزنش پیش که گیرد بری
خرد مبین دشمن بد زهر را
آب ده از زهرهٔ او دهر را
خاص کن آن را که خرد هست پیش
راه مده بی خبران را به خویش
گر چه دلت هست فراست شناس
گفت کسان نیز همی دار پاس
باشد اگر سوی مهمیت روی
رخصت تدبیر شناسان به جوی
گر شودت خصم به تدبیر رام
تیغ نشاید که کشی از نیام
چشم رعایت ز رعیت مگیر
تابودت ملک عمارت پذیر
عدل بود مایهٔ امن و امان
بیش کن این مایه زمان تا زمان
دادگری کن که ز تاثیر داد
بس در دولت که توانی گشاد
تا به زمانی که تو بادا بسی
نشنود آواز تظلم کسی
دولت دنیا که مسلم تراست
جانب دین کوش که آن هم تراست
دولت جاوید نبرده ست کس
نام نکو دولت جاوید بس
پیشه نکوئی کن واز بد بترس
از بد کس نی زبد خود بترس
ترس خداوند جهان کن به دل
تا ز خداوند نمانی خجل
کار چنان کن که به هنگام کار
از در یزدان نشوی شرمسار
باز طلب صحبت مردان پاک
صحبت آلوده رها کن به خاک
هوش برآن نه که شوی هوشیار
تا که به غفلت نرود روزگار
چون تو خوری بادهٔ کافور بو
پس غم گیتی که خورد ، خود بگو ؟
چون همه کس خدمت سلطان کنند
هر چه ز سلطان نگرند آن کنند
کوشش پوشیده کن اندر شراب
تا نشود رکن شریعت خراب
شاه بدین گونه به فرزند خویش
داد بسی زاد نو از پند خویش

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون به سخن رفت بسی داوری
دور درآمد به نصیحت‌گری
هوش مصنوعی: زمانی که سخن آغاز شد، بسیاری از نظرها و قضاوت‌ها به میان آمد و نصیحت‌هایی مطرح شد.
داد نخستش به دعایی پناه
کایزدت از حادثه دارد نگاه!
هوش مصنوعی: نخستین کار تو از خداوند دعا کردن است، زیرا او تو را از حادثه‌ها و مشکلات محافظت می‌کند و به تو توجه دارد.
ریخت پس آن گاه به مهر تمام
داروی تلخش ز نصیحت به کام
هوش مصنوعی: پس از آنکه عشق و محبت کامل شد، داروی تلخ نصیحت را با رضایت و دلپذیری نوشید.
کای پسر! از مُلک و جوانی مناز
ناز بدو کن که شد او بی‌نیاز
هوش مصنوعی: ای پسر! با من در مورد سلطنت و جوانی خودت نزاع نکن، چون او (خدا) به خودی خود بی‌نیاز است.
خشم بهر جرم میاور به کس
ز آتش سوزنده نگهدار خس
هوش مصنوعی: خشم خود را به خاطر اشتباهات دیگران نشان نده، زیرا آتش خشم می‌تواند موجب آسیب زیادی شود.
چون به گنه معترف آید کسی
عفو نکوتر ز سیاست بسی
هوش مصنوعی: وقتی کسی به گناهش اعتراف کند، بخشش او بهتر و ارزشمندتر از سیاست‌های پیچیده است.
وآن که برآرد به خلافت سری
سر بزنش پیش که گیرد بری
هوش مصنوعی: کسی که به مقام خلافت دست یابد، باید با احتیاط و مهارت به کارهای خود ادامه دهد، زیرا ممکن است با چالش‌ها و خطراتی روبرو شود که بر سرنوشت او تأثیرگذار است.
خرد مبین دشمن بد زهر را
آب ده از زهرهٔ او دهر را
هوش مصنوعی: عقلت را دشمنی نکن که زهر بدی به تو بدهد، بلکه از درد او و رنج زندگی بر خودت تغذیه کن.
خاص کن آن را که خرد هست پیش
راه مده بی خبران را به خویش
هوش مصنوعی: توجه و اهمیت را به افرادی بده که دارای درک و دانش هستند و از راه دادن به افراد نادان خودداری کن.
گر چه دلت هست فراست شناس
گفت کسان نیز همی دار پاس
هوش مصنوعی: اگرچه دل تو دانشمند و آگاه است، اما باید مراقب باشی که دیگران نیز در این زمینه آگاهی دارند.
باشد اگر سوی مهمیت روی
رخصت تدبیر شناسان به جوی
هوش مصنوعی: اگر به سمت محبت و توجه تو روی آورم، اجازه می‌دهی که تدابیر و راه‌های مناسب را بیابم؟
گر شودت خصم به تدبیر رام
تیغ نشاید که کشی از نیام
هوش مصنوعی: اگر دشمنی با تدبیر و دوراندیشی به سمت تو بیاید، باید بدان که از نیام، نمی‌توانی به راحتی شمشیر خود را درآوری و به او آسیب بزنی.
چشم رعایت ز رعیت مگیر
تابودت ملک عمارت پذیر
هوش مصنوعی: چشم‌داشت و توجه به خواسته‌های مردم را فراموش نکن، زیرا که این توجه می‌تواند موجب آبادانی و دوام کشور تو شود.
عدل بود مایهٔ امن و امان
بیش کن این مایه زمان تا زمان
هوش مصنوعی: عدالت سبب ایجاد امنیت و آرامش است، بنابراین باید این اصل را تقویت کرد تا وضعیت بهتر شود.
دادگری کن که ز تاثیر داد
بس در دولت که توانی گشاد
هوش مصنوعی: دادگری کن زیرا که تأثیر عدالت می‌تواند به تو کمک کند تا در مسیر موفقیت و پیشرفت گام برداری.
تا به زمانی که تو بادا بسی
نشنود آواز تظلم کسی
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو در دنیا هستی، کسی صدای فریاد و شکایت دیگری را نخواهد شنید.
دولت دنیا که مسلم تراست
جانب دین کوش که آن هم تراست
هوش مصنوعی: دنیا و نعمت‌های آن برای توست، اما باید تلاش کنی که دین هم به تو تعلق داشته باشد.
دولت جاوید نبرده ست کس
نام نکو دولت جاوید بس
هوش مصنوعی: هیچ‌کس به قدرت پایدار و جاودانه دست نیافته است، اما نام نیک و خوشایند از آن حکومت جاویدان است.
پیشه نکوئی کن واز بد بترس
از بد کس نی زبد خود بترس
هوش مصنوعی: کار خوب انجام بده و از بدی‌ها بترس؛ چون ترس از بدی دیگران کافی نیست، باید از بدی‌های خودت هم بترسی.
ترس خداوند جهان کن به دل
تا ز خداوند نمانی خجل
هوش مصنوعی: در دل خود نسبت به خداوند ترس و احترام قائل شو تا در آینده از او شرمنده نشوی.
کار چنان کن که به هنگام کار
از در یزدان نشوی شرمسار
هوش مصنوعی: کاری انجام بده که وقتی به آن مشغول هستی، از خداوند شرمنده نشوی.
باز طلب صحبت مردان پاک
صحبت آلوده رها کن به خاک
هوش مصنوعی: با دنبال کردن و گفتگو با افراد بانشاط و درستکار، از صحبت‌های ناپاک و بی‌فایده دوری کن و خود را به زمین و واقعیت نزدیک‌تر کن.
هوش برآن نه که شوی هوشیار
تا که به غفلت نرود روزگار
هوش مصنوعی: تنها با هوش و آگاهی نمی‌توان در برابر گذر زمان مقاومت کرد؛ بلکه باید همیشه هوشیار بود تا مبادا روزگار از دست برود.
چون تو خوری بادهٔ کافور بو
پس غم گیتی که خورد ، خود بگو ؟
هوش مصنوعی: وقتی که تو از نوشیدنی خوشبو و دلپذیر لذت می‌بری، دیگر افسوس و اندوه دنیا چه اهمیتی دارد؟ خودت بگو!
چون همه کس خدمت سلطان کنند
هر چه ز سلطان نگرند آن کنند
هوش مصنوعی: وقتی همه به خدمت سلطان مشغولند، هر چیزی که از سوی او سر بزند، همان را انجام می‌دهند.
کوشش پوشیده کن اندر شراب
تا نشود رکن شریعت خراب
هوش مصنوعی: تلاش کن که عشق و شوق خود را در نوشیدنی پنهان کنی تا اصول دین و مذهب به هم نخورد و آسیب نبیند.
شاه بدین گونه به فرزند خویش
داد بسی زاد نو از پند خویش
هوش مصنوعی: شاه به فرزندش درس‌هایی از تجربه و اندیشه‌های خود را منتقل کرد و او را با آموزه‌های جدیدی پرورش داد.

حاشیه ها

با عرض سلام و ادب :
خرد مبین دشمن بد زهره را آب ده از زهرهٔ او دهر را
همانطور که در این بیت مشاهده می کنید ، بد زهره با دهر هم قافیه شده که به نظرم اشتباه تایپی باشد و بایستی در مصرع دوم کلمه ی دهره بکار رود.